دکتر ترانه موذنی

دکتر ترانه موذنی

متخصص در روان شناسی، طرحواره درمانی و آموزش مهارت های زندگی

تلفن تماس: 09011898408

آیا می شود خیانت را جبران کرد؟

چطور خیانت را جبران کنیم
  • آیا این درد از حافظه رابطه ما هرگز پاک میشود ؟
  • آیا این درد را میتوان تحمل نمود ؟

از کودکی ده ساله بپرسید: اگر سرما بخوری چه می کنی؟ کودک سریع پاسخ می دهد به رختخواب می روم و سوپ می خورم، بپرسید.
اگر زانویت زخمی شود چه می کنی؟ کودک تمیز کردن و پانسمان را توصیه می کند. کودکان همچنین می دانند که اگر استخوان پا بشکند باید آن را گچ بگیرند تا درست ترمیم شود.
اگر باز از آنها بپرسید که چرا این اقدامات، لازم هستند؟ آنها می گویند درمان زخمهای این چنینی به التیام آنها کمک کرده و از بدتر شدن آنها پیشگیری می کند و گرنه سرماخوردگی به ذات الریه تبدیل می شود، بریدگی ها عفونت می کنند و اگر استخوان های شکسته نادرست ترمیم شوند بعد از باز کردن گچ گرفتگی، راه رفتن دشوار خواهد بود.
از سنین خیلی پایین ما به کودکانمان می آموزیم که چگونه از بدن خود مراقبت کنند و به طور معمول آنها این درس ها را خوب یاد می گیرند.
اما از یک فرد بالغ بپرسید که برای راحت شدن از درد طرد شدگی، درد طاقت فرسای خیانت، تلخی ناامیدکننده شکست چه کاری باید انجام دهیم اغلب فرد اطلاعات اندکی در مورد درمان این آسیب های روان شناختی جدی و رایج دارند.


بپرسید که برای بازیابی سلامتی در هنگام عزت نفس پایین یا تجربه فقدان و ضربه عاطفی چه باید بکنیم؟ معمولاً بزرگسالان به صورت یکسان به چالش کشیده می شوند. بپرسید که چطور با نشخوار فکری مزاحم یا احساس گناه آزاردهنده کنار می آیید؟ آنگاه امکان دارد با نگاهی گوسفندوار، این پا و آن پا کردن و تلاشی آشکار برای تغییر موضـوع رو به رو شوید. شاید برخی قاطعانه پیشنهاد دهند که بهترین درمان صحبت کردن در مورد احساساتمان با دوستان یا اعضای خانواده است، بی گمان هیچ یک از کارکنان حوزه سلامت روان در حالت عادی، با صحبت در مورد احساسات مخالف نیستند،
اما همانطور که گفتگو در مورد احساسات می تواند در برخی موقعیت ها تسکین دهنده باشد به راستی در موقعیت های دیگر، می تواند آسیب زا باشد. آشکار کردن این خطرها به طور معمول باعث مرحله دیگری از نگاه های گوسفندوار، این پا و آن پا کردن و تلاشی آشکار برای تغییر موضوع می شود.


دلیل انجام ندادن عملی هدفمند، برای درمان زخم های روان شناختی که در زندگی روزمره متحمل می شویم این است که ما ابزار مدیریت این گونه تجربه ها را نداریم. درست است که می توانیم در این موقعیت ها به دنبال مشاوره با یک فرد متخصص سلامت روان باشیم، اما این کار اغلب عملی نیست، چراکه بیشتر زخم های عاطفی که در زندگی متحمل می شویم، به اندازه کافی جدی نیستند که نیازمند مداخله حرفه ای باشند. همانطور که با اولین نشانه های سرفه و عطسه، راهی اتاق انتظار پزشک خانوادگی نمی شویم، نمی توانیم برای هر بار طرد شدن از یک رابطه عاشقانه با هر بار فریاد زدن رئیس بر سرمان، به سراغ روان پزشک برویم، اما در حالی که هر خانه قفسه دارویی پر از پانسمان، پماد و مسکن برای دردهای جسمانی ساده دارد، برای آسیب های جزئی روانی که در زندگی روزمره متحمـل می شویم چنین قفسه ای نداریم؛ گرچه به اندازه آسیب های جسمانی، از آسـیـب هـای روانی رنج می بریم. برخلاف حضور دائمی برخی آسیب ها در زندگی، ما ابزار متعارفی برای تسکین درد، آرام کردن آزردگی ها و فرونشاندن نگرانی های حاصل از این زخم ها نداشته ایم.


با بکارگیری کمک های اولیه عاطفی برای این زخم ها می توان از تأثیر بسیاری از آنها روی سلامت روان و بهروزی عاطفی پیشگیری کرد. درواقع اگر کمک های اولیه عاطفی را در هنگام متحمل شدن زخـم هـا استفاده کنیم، بسیاری از مشکلات روانشناختی قابل تشخیص را که به دنبال درمان حرفه ای آنها هستیم، می توان پیشگیری کرد. برای مثال، گرایش نشخوار فکری بعد از خیانت به سرعت می تواند به استرس و افسردگی منجر شود و تجارب شکست و طرد شدگی ناشی از خیانت می توانند به سادگی موجب کاهش عزت نفس شوند. درمان این آسیب ها نه تنها باعث افزایش سرعت بهبود آن ها می شود بلکه از پیچیده شدن آنها پیشگیری می کند و از شدت آنها می کاهد.
یا مثلاً مثبت اندیشی ناسالم زمانی مطرح می‌شود که از خودتان انتظار دارید در هر شرایطی به شکل افراطی و ناکارآمدی همیشه مثبت باشید. توهم اینکه اگر به اندازه کافی مثبت فکر کنیم هر چیزی را که بخواهیم می‌تواند اتفاق بیفتد و به عبارتی با این نوع مثبت اندیشی افراطی یک احساس همه چیز توانایی و کنترل روی همه امور را به خود القا می کنید در انکار مطلق محدودیت ها چه محدودیت های بیرونی چه محدودیت های درونی. از آنجایی که رابطه ما با انسانهای دیگر انعکاسی هست از ارتباطی که با خودتان دارید مجموعه ارتباطات تصنعی و سطحی شکل می‌دهید که هیچ عمق و صمیمتی ندارد.


مثبت اندیشی سال یعنی با علم به محدودیت ها و چیزهایی که در کنترل ما نیست قبول کردن آن قبولی ناکامل بودن خودمان و زندگی به طور کلی با همه بالا و پایین هایش است. تصمیم بگیرید چه چیزی برای ما مناسب و شدنی هست و امید واقع بینانه به بهتر شدن رابطه که باعث حرکت و پویایی لازم در زندگی شود. البته، وقتى آسیب روانی مثل خیانت جدی است، کمک های اولیه عاطفی را نباید جایگزین ملاقات با مشاور سلامت روان کرد. همان گونه که قفسه دارویی مجهز هم نمی تواند نیاز به پزشکان و بیمارستان ها را از بین ببرد؛ اما در حالی که ما حدو مرزهای سلامت جسم را تشخیص می دهیم، این مورد برای سلامت ذهـن صـادق نیست. بسیاری از ما بریدگی هایی که نیاز به بخیه دارند را تشخیص می دهیم، ما به طور معمول می توانیم تفاوت بین کوفتگی متورم و استخوان را بیان کنیم و می دانیم که چه وقت از دست دادن آب بدن نیاز به تزریق سرم دارد.

اما وقتی موضوع زخم های روانی است ما نه تنها توانمندی انجام کاری در قبال آنها را نداریم بلکه توانایی تشخیص نیاز به مداخله روان پزشک را هم نداریم. در نتیجه، اغلب زخـم هـای روانی مان را نادیده می گیریم تا به قدری شدید می شوند که عملکردمان را مختل می کنند. ما هرگز زخمی روی زانو را رها نمی کنیم تا توانایی راه رفتن را از ما بگیرد، اما زخـم هـای روانی ناشی از خیانت را اغلب رها می کنیم، تا حدی که تقریبا مانع پیشرفتمان در زندگی می شوند. این تناقض بین توانایی عمومی ما در درمان تهدیدات سلامت جسم و ناتوانی کامل در هنگامی که موضوع سلامت روان در میان است، جای تأسف دارد، اگر تکنیک های کمک های اولیه عاطفی وجود نداشت، اگر درمان این زخم های روانی غیر ممکن بود.
شاید این حالت ها قابل تحمل بود؛ اما این گونه نیست. پیشرفت های فراوان اخیر در حوزهای پژوهشی روانشناختی، برای انواع آسیب هایی که اغلب متحمل می شویم، گزینه های درمانی بسیاری معرفی کرده اند. تکنیک های علمی برای جبران آسیب ناشی از خیانت همانند کاربرد کمک های اولیه برای دردمندی های جسمانی، را خود فرد می تواند به کار گیرد. تکنیک هایی که در طی پروتکل درمان مطرح میشود محصولات آینده قفسه دارویی روانی ما است؛ جعبه های لوازم سلامت روان که در طول زندگی با خود حمل می کنیم.

1.5/5 - (2 امتیاز)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نوبت آنلاین
نوبت تلفنی
نوبت حضوری