دکتر ترانه موذنی

دکتر ترانه موذنی

متخصص در روان شناسی، طرحواره درمانی و آموزش مهارت های زندگی

تلفن تماس: 09011898408

مشکلات فرزندان در خانواده

خیانت همسر

قبل از تلاش برای حل تعارض، زمینه های بروز تعارض را مدیریت کنید.
تصور عمومی مبنی بر آن است که والد بودن و تربیت فرزندان خصوصیتی است که پس از تولد فرزند به والدین اعطا می شود. در حالی که والد بودن یک مهارت است و مثل هر مهارت دیگر نیاز به فراگیری دارد. والدین در ابتدا نمیدانند در مقابل رفتارهای نامناسب فرزندان چه برخوردی بکنند و با تمسک به روشهای سنتی گاه باعث تشدید آن می شوند.

من هیچوقت با پدر و مادرم اینگونه حرف نزدم. شما این جمله را از پدر و مادرها بسیار می شنوید که کاملاً هم درست است. از آنجا که والدین گاهی با رفتارهای بسیار ناخوشایندی از سوی فرزندان خود روبرو می شوند به این نتیجه میرسند که شاید در تربیت فرزندانشان اشتباه کرده اند.
پدر و مادرها به این نتیجه رسیدند که چنانچه ترس و تنبیه از میدان تعلیم و تربیت فرزندان برداشته شود، بچه ها به بزرگسالانی بهتر، شادتر و مهربان تر تبدیل خواهند شد. این نظر درست بود ولی مشکل بزرگتری را موجب شد و آن اینکه بچه ها اگر از امکان تنبیهی سخت که جای خود را در روانشناسی نوین به ارائه تقویت منفی یا محروم سازی داده است نگران نباشند و برخلاف کودکان نسل گذشته از پدر و مادر خود حساب نبرند در بدخلقی و شکایت کردن مداوم، آزاد خواهند بود.

در نسل گذشته، بچه ها می دانستند مرزی وجود دارد که نمی توانند از آن فراتر روند حتی زمانی که تنبیه بدنی در کار نبود کودکان نتایج ناگفته و ناشناخته رفتارشان را همواره در نظر داشتند.
به نظر می رسد اینگونه راهکارها کم و بیش مؤثر واقع میشوند،البته تأثیر آنها در اطاعت فوری بسیار کمتر از ترس از تنبیه بدنی خواهد بود. با تهدیدهای ملایم یا بدون آن فرزندان امروزی به احتمال زیاد بی درنگ از دستور پیروی نخواهند کرد. اگرچه بچه ها دیگر آنگونه که در اثر ترس از تنبیه بدنی ممکن بود از پدر و مادر اطاعت کنند،از خواسته های والدین خود پیروی نمی کنند ولی باز هم پدر و مادرها اکنون و همیشه توانایی و نفوذ کافی برای پرورش فرزندانی که به شیوه تربیتی مورد نظر آنان رفتار کنند خواهند داشت.این توانایی از وابستگی خود به خودی و عشق میان پدر و مادر و فرزندان سرچشمه می گیرد و از آنجا که این وابستگی بسیار ژرف است قدرتی که از آن بر می خیزد نیز برای به دست آوردن همه هدف های تربیتی بیش از اندازه کافی است.

پدر و مادر جدا از هر گونه نفوذ مبتنی بر ترس، قدرت زیادی بر فرزندان خود دارند. تنها لازم است بدانند این قدرت و نفوذ خود را چگونه بکار گیرند. بسیار خوب است که تنبیهات شدید، دیگر به عنوان بخشی از مجموعه تعلیم و تربیت پذیرفتنی نیست، زیرا این تنبیهات فقط بازدارنده هایی را بر رفتار فرزندان ایجاد می کنند که بر اساس ترس به وجود می آیند، ترس از آنچه دیگران ممکن است نسبت به او انجام دهند.آنچه این تنبیهات به کودکان آموزش داده است یا خواهد داد این است که مراقب باشند گیر نیفتند.در واقع این روش تربیتی هیچ بهبودی در شعور و آگاهی حقیقی فرزندان ایجاد نخواهد کرد.

 بسیار مهم است که متاسفانه هر تنبیهی از ارزش و اهمیت رنج دادن به انسان می کاهد. به این دلیل ساده که تنبیه کردن همان رنج دادن عمدی دیگران است. پدر و مادر قرار است در دنیای فرزندشان خوبی ها را به او عرضه کنند. پیام ضمنی رفتاری که با قصد و نیت برای آنها رنج ایجاد می کند این است که رنج دادن وسیله ای پذیرفتنی برای رسیدن به هدف است. تنبیه کردن به عنوان بخشی از مجموعه تربیت و رشد فرزند  متأسفانه به او می آموزد که رنج دادن انسان امری پذیرفتنی محسوب میشود. هنگامی که با خواسته فرزندتان مخالف هستید، چگونه باید رفتار کنید؟

هنگامی که می خواهید به او نه بگوئید چگونه باید رفتار کنید؟

یکی از مهمترین نگرانیهای والدین در جوامع امروزی، عدم اطاعت و رفتارهای پرخاشگرانه نوجوانان است. روش های سنتی تأثیر خود را برای تربیت فرزندان از دست داده اند و ترویج آزادی بی حد و حصر سبب تشدید مشکلات رفتاری شده است. همانطور که نوجوانان  بالغ می شوند تفکر و افکارشان هم تغییر می کند.در سالهای اولیه بخش زیادی از تفکر آنها به وسیله والدین سپس معلمین و بعدها به وسیله خود آنها که همچنان به سوی استقلال بیشتر حرکت می کنند کنترل می شود.

همانگونه که نوجوانان با تجربه تر می شوند، والدین و آموزگاران از اصلاحات مستقیم رفتاری آنها به سمت استدلال، مذاکره و تصمیم گیری مشترک حرکت می کنند. اگر آنها هنوز به کمک نیاز دارند به جای اینکه راه حل خودتان را به آنها تحمیل نمایید به عنوان میانجی مداخله کرده نوجوانان را به راه حـل مـوفقیت آمیز مشکل شان راهنمایی کنید.
از آنجایی که نوجوانان نیاز به کسب مهارت های جدید دارند، باید تلاش کنیم که این مهارت ها را در موقعیت های متفاوت به کار بگیرند.اصلاح الگوهای اطلاعات و تفکر نوجوانان همراه تغییر در عادات آنها باید خویشتنداری بهتری را ایجاد کند. رویکردهای متفاوت درمانی برای حل معضل نافرمانی و اختلالات رفتاری کودکان و نوجوانان ارائه شده و مطالعات متعددی بر روی آنها انجام شده است. از میان این رویکردها، روش آموزش والدین ( مهارت والدگری) به عنوان یکی از مهمترین شیوه ها برای کمک به نوجوانان مبتلا به مشکلات رفتاری مطرح می باشد.

نوجوان پرخاشگر

نوجوان پرخاشگر، درک متفاوتی از دنیا نسبت به بچه های غیر پرخاشگر دارد. آن ها تصور می کنند دنیا محل خشونت است و نگرش مردم نسبت به آن ها همراه با طرد و بی اعتنایی است. آن ها رفتار های خشن را برای حل مسائل خود بر می گزینند. بیشتر رفتار های خشن از سرشت ( خلق و خو) و عوامل محیطی نشأت گرفته اند. در بسیاری از نوجوانانی که مشکلات رفتاری دارند، عوامل محیطی نقش بسزایی ایفا می کنند. عوامل محیطی مهم شامل برخورد های خشن و بدرفتاری با نوجوان توسط والدین یا بی توجهی و بی اعتنائی والدین به  نوجوانان و عدم پاسخ به نیازهای هیجانی آن ها می باشد. اکثر این نوجوانان  مهارت های اجتماعی را فرا نگرفته اند. آن ها نمی دانند چگونه با دیگران همکاری کنند، چگونه احساساتشان را بیان کنند و یا چطور مشکلاتشان را حل کنند.
خانواده ی نوجوان پرخاشگر  برای کنترل  یک دیگر از رفتار های منفی استفاده می کنند. در چنین خانواده هایی والدین اغلب دستور دهنده، سرزنش کننده و انتقادگرند. از طرفی بچه ها هم روش یکدندگی و قشقرق راه انداختن و انتقاد کردن را برای کنترل والدین خود پیش می گیرند.

مشکلات نوجوانان  مبتلا به اختلالات رفتاری

۱- مشکلات اجتماعی
این نوجوانان در فهم و درک احساسات و افکار دیگران دچار مشکل هستند و اغلب فکر می کنند دیگران آن ها را طرد می کنند. به همین علت در روابطشان با خشونت رفتار می کنند که این خود باعث طرد بیشتر آنان می شود.
۲- مشکلات احساسی و هیجانی
 این بچه ها در طول زندگیشان بیشتر بازخورد منفی از محیط دریافت کرده اند تا بازخورد مثبت و این مسئله باعث می شود که اعتماد به نفس آن ها پائین باشد و مأیوس و ناامید شوند و به سمت افسردگی پیش روند.
۳- مشکلات تحصیلی
افت عملکرد تحصیلی در میان نوجوانان پرخاشگر بیشتر است. آن ها به دلیل مشکلات رفتاری که در مدرسه دارند در ارتباط با معلمین دچار مشکل می شوند که این خود مشکلات تحصیلی را به دنبال دارد. در عین حال آن ها در انجام تکالیف، برنامه ریزی دروس، مهارت های مطالعه و ارتباط با همکلاسی هایشان هم دچار مشکل می شوند. این ها نیز به نوبه خود سبب مشکلات تحصیلی می شود.
۴- مشکلات ارتباطی
 نوجوانانی که اختلالات رفتاری دارند مشکلات عدیده ای در ارتباط با اعضای خانواده، دوستان و همکلاسان خود دارند.

درمان های رایج

۱ – خانواده درمانی
 ۲- گروه درمانی برای کسب مهارت های اجتماعی و حل مسئله
۳- روان درمانی فردی
۴-دارو درمانی
 ۵- مداخله چند جانبه و درمان های حمایتی
۶-آموزش والدگری

آموزش والدگری

در این روش بر مهارت های شناختی – رفتاری والدین و نوجوانان تأکید می شود. این روش به آن ها کمک می کند تا قدرت انطباق بهتری کسب کنند. اگرچه نظریه های متعددی در شکل گیری این روش نقش داشته اند اما دو ایده مهم نقش برجسته تری داشته اند.
اول: نظریه شرطی شدن عامل که توسط اسکینر در سال ۱۹۸۳ مطرح شد. این نظریه، چگونگی کسب یک رفتار و تأثیر محرک ها و نتایج بعدی را بر رفتار توضیح می دهد. در این روش فرزند برای به دست آوردن پاداش، رفتار مناسبی را باید ارائه دهد. شرطی شدن عامل، پایه تکنیک های والدگری است. به این معنا که با اداره کردن نتایج رفتار ها، باعث تغییرات درمانی خواهد شد .
دوم: تحقیقات ۳۰ ساله اخیر، نقش روش انضباطی غلط والدین در شکل گیری رفتار پرخاشگرانه کودک را مورد تأکید قرار داده است. این روش های غلط عبارت اند از: 

۱- توجه والدین به رفتار نادرست و برخورد غلط با آن
 ۲- بی توجهی به رفتار های مثبت و اجتماعی
 ۳- تنبیه خشن
 ۴ – نظارت ضعیف بر روی فعالیت های کودک
۵- ناتوانی برای ایجاد یک سیستم تعیین حدود که نادانسته سبب تشدید رفتار های پرخاشگرانه نوجوان  می شود.
در برنامه آموزش والدگری از اصـول عـمومی تقویت، تنبیه و خاموش سازی استفاده می گردد. این اصول برای برنامه ریزی نتایج، میزان دخالت نوجوان در برنامه ریزی و برنامه های فردی و گروهی کمک می کند. چگونگی اجرای روش های فوق نیز بسیار مهم است. برای مثال تقویت مثبت در یک برنامه تغییر رفتار وقتی مؤثر است که هم زمان با رفتار مورد نظر داده می شود و به طور فوری و مکرر برای هر جزء کوچک رفتار باشد.
برای اجرای روش های تغییر رفتار باید قدم به قدم در مسیر خانواده درمانی جلو رفت. در طی جلسات مشاوره خانواده در شمال تهران ابتدا باید رفتار های ساده انتخاب شوند (مانند اطاعت نوجوان در موقعیت های غیر تحریک کننده) بعداً این رفتار ها پیچیده تر می شوند و به سایر موقعیت ها هـم تعمیم داده شوند. تقویت هایی که برای تغییر رفتار داده می شوند به تدریج که رفتار ها ثابت و مداوم می شوند کم کم حذف می گردند. روش هایی که برگرفته از شیوه های رفتار درمانی شناختی – رفتاری و خانواده درمانی است و شامل تکنیک های زیر می باشند:

کاهش استرس والدین
 تغییر افکار منفی و تحریف شده والدین
 آموزش والدین برای رسیدگی و توجه مثبت به نوجوان آموزش تعاملات مثبت در خانواده
شکل گیری انضباط همراه با اطاعت در بچه ها
آموزش مهارت های اجتماعی و حل مسأله
توانایی مدارا با خشم
 توانایی اداره کردن مسائل تحصیلی
 آموزش بیان احساسات به کودکان و افزایش اعتماد به نفس

تشخیص حیطه های تعارض با فرزندان

پیش از شروع هر اقدام درمانی باید حوزه هایی که مشکل دارند مشخص شود و با توجه به آن ها هدف های درمانی مناسب انتخاب شوند. به این منظور می توان از یک پرسشنامه جامع استفاده کرد. قبل از آن لازم است حوزه های اصلی که توسط پرسشنامه مورد بررسی قرار می گیرند را بیان کنیم.
پرسشنامه کلا ده زمینه را بررسی می کند که به قرار زیر می باشند:
۱- استرس والدین
۲ – افکار والدین
۳- توجه والدین به رفتار های مثبت نوجوان و تشویق آن ها 

۴- تعاملات خانواده

۵ – ایجاد انضباط همراه با یاد دادن مهارت های لازم
۶- مهارت های اجتماعی
۷- مهارت های نوجوان برای حل مسأله
۸- مهارت های نوجوان  برای کنترل خشم
۹ – توانایی کودک در اداره کردن مسائل تحصیلی اش
۱۰ – احساس خوب بودن و سطح اعتماد به نفس
باید تأکید کنیم که روش های مطرح شده در این مقاله برای مشکلات خفیف تا متوسط رفتاری نوجوان است در مواردی که اختلالات رفتاری شدید باشد مشاوره با متخصص ضروری است.
پرسشنامه بررسی مشکلات رفتاری نوجوان
این پرسشنامه شامل یکصد پرسش است که افکار و رفتار والدین ،خانواده و نوجوان را در ده زمینه مورد تحلیل قرار می دهد.
 پدر و مادر هر دو می توانند به این سؤالات پاسخ دهند. هنگامی که هر دو با هم به آن پاسخ می دهند می توانند در مورد هر سؤال با هم بحث کنند و با تبادل نظر به آن پاسخ دهند. این پرسش ها جواب درست و غلط ندارد. آزمودنی می تواند در پاسخ هر پرسش عددی بین ۱ تا ۵ را انتخاب کند که این اعداد مخالفت یا موافقت او را با پرسش نشان می دهد.
معنای اعداد ۱ تا ۵ به شرح زیر است:
کاملا مخالفم(۱)
مخالفم(۲)
نظری ندارم(۳)
موافقم(۴)
کاملا موافقم(۵)

الف ـ فشارهای روانی( استرس) والدین
۱ – احساس می کنم در مسئولیت هایم غوطه ور هستم.
۲ – احساس می کنم افسرده و غمگینم.
۳- جسما سالم نیستم.
۴ – این طور به نظر می رسد که نمی توانم از خودم مراقبت کنم.
۵- اغلب از مواد مخدر و الکل استفاده می کنم.
۶ – اخیراً حوادث استرس آمیز در زندگی ام داشته ام ( مانند از دست دادن شغل، مرگ اطرافیان، طلاق و غیره)
۷- همسرم برای من وقتی ندارد و با من حرف نمی زند.
۸ – آموزش انضباط به کودکم بسیار مشکل است.
۹ – من و همسرم در زمینه های مختلف تربیتی با هم موافق نیستیم.
۱۰ – احساس میکنم هیچ پشتیبانی ندارم و تنها هستم.
جمع:
ب ـ افکار والدین
۱۱ – اغلب فکر میکنم نوجوانم بداخلاق و پرتوقع است
۱۲- اغلب فکر میکنم فرزندم عمداً مرتکب اشتباه می شود
۱۳ – اغلب فکر کنم فرزندم عامل مشکلات خانوادگی است.
 ۱۴- اغلب فکر می کنم اگر مادر بدی نبودم بچه من بهتر تربیت میشد.
 ۱۵ – اغلب فکر می کنم که این تقصیر همسرم (زن یا شوهر) است که فرزندمان اینگونه است.
۱۶ – اغلب فکر میکنم فرزندم بالاخره تنها و بی پناه خواهد شد و احتمالاً وقتی بزرگ شود، فردی بی مسئولیت و خرابکار بار خواهد آمد و با مشکلات زیادی
در مدرسه روبرو خواهد شد.
 ۱۷ – اغلب فکر می کنم که فرزندم باید شبیه سایر بچه ها رفتار کند و نباید من به او بگویم که چگونه باید رفتار کند.
 ۱۸ – اغلب فکر می کنم که خانواده من وضع آشفته ای دارد.
 ۱۹ – اغلب فکر می کنم که مأیوس شده ام و هیچ کاری بیشتر از این برای فرزندم نمیتوانم بکنم.
۲۰ – اغلب فکر میکنم هیچ کنترلی بر نوجوانم ندارم،برای هر چیزی تلاش می کنم اما هیچ چیز درست نمی شود.
جمع:
ج – توجه والدین به رفتارهای مثبت نوجوان  و تشویق آنها
۲۱- به رفتار مثبت فرزندم توجه نمی کنم.
 ۲۲ – فرزندم را تا آنجایی که می توانم تشویق و تمجید نمی کنم.
 ۲۳ – با فرزندم اکثر اوقات ارتباط منفی دارم تا مثبت.
 ۲۴- بیشتر به اعمال منفی فرزندم توجه می کنم تا مثبت. ۲۵ – همیشه سرم شلوغ است و وقت کمی را با فرزندم می گذرانم
 ۲۶- وقتی که با فرزندم هستم معمولا کارهای دیگر هم انجام می دهم (مثلاً خرید، تمیز کردن منزل،…) و به طور واقعی توجه ام به او نیست.
۲۷- خودم را با فعالیتهای فرزندم درگیر نمی کنم ( مدرسه، ورزش و …)
 ۲۸ – من و فرزندم به ندرت با یکدیگر گفتگو می کنیم.
 ۲۹ – من و فرزندم رابطه عاطفی نزدیکی نداریم.
۳۰- برای آنکه ساعتی خوش را با فرزندم بگذرانم باید به خودم فشار زیادی وارد کنم.
جمع:
د ـ تعاملات خانواده
۳۱- ما به ندرت از مشکلات ارتباطی خودمان آگاه می شویم.
۳۲- ما مسائل خودمان را به صورت منفی بیان میکنیم ( مثلاً سرزنش، مجادله و مقصر جلوه دادن همدیگر)
 ۳۳- ما شنونده خوبی برای همدیگر نیستیم ( مثلاً تماس چشمی ضعیف وقتی که صحبت می کند ما به چیز دیگری فکر می کنیم )
۳۴- ما اغلب از پیام های دوپهلو و کنایه آمیز در ارتباط هایمان استفاده می کنیم.
۳۵- ما در شناسایی و تعیین مسائل خانواده دچار مشکل هستیم.
 ۳۶- در خانواده ما همیشه برای حل مسائل از راه حل های قبلی استفاده می کنیم و به راههای جدید فکر نمی کنیم.
 ۳۷- ما نمی توانیم از قبل بیندیشیم که این راه حل به درد مشکل ما می خورد یا نه.
۳۸- ما ممکن است راه حل خوبی پیدا کنیم ولی معمولاً نمی توانیم آن را اجرا کنیم.
۳۹- ما معمولاً از خشم و تضادی که بین ما وجود دارد آگاه نیستیم.
 ۴۰- ما به ندرت می توانیم خشم و تعارض خودمان را کنترل کنیم و از کنترل خارج می شویم.
جمع:
ه ـ آموزش انضباط به نوجوان
۴۱ – به فرزندم اجازه می دهم که راه خودش را برود چون او بچه شرور و لجبازی است.
۴۲ – این برایم راحت تر است که کارها را خودم انجام بدهم تا از فرزندانم درخواست کنم.
۴۳ – من بچه ام را برای انجام هر کاری با فریاد و تهدید می ترسانم.
۴۴ – من و فرزندم بر سر قدرت درگیری داریم.
۴۵ – من و همسرم برای تربیت بچه ها توافق نداریم.
۴۶ – من در تربیت فرزندم پافشاری و پیگیری لازم را ندارم.
۴۷ – وقتی فرزندم به طور منفی عمل میکند من هم با او هماهنگ می شوم و منفی عمل می کنم.
۴۸ – اغلب اوقات نمی دانم نوجوانم کجاست و چه می کند.
۴۹ – ما قوانین روشن و واضحی در منزل نداریم.
۵۰- هیچ زمان خاصی برای خواب، انجام تکالیف و ساعت خروج از منزل وجود ندارد.
جمع:
و – مهارتهای اجتماعی
۵۱- فرزندم تماس چشمی مناسب با سایر بچه ها برقرار نمی کند.
۵۲- فرزندم در بیان احساساتش مشکل دارد.
۵۳- فرزندم با سایر بچه ها همکاری و شراکت ندارد.
 ۵۴- فرزندم نمی داند چگونه با سایر بچه ها به خوبی همکاری کند.
 ۵۵- فرزندم نمی داند چطور با سایر بچه ها آغاز به صحبت کند.
۵۶ – فرزندم نسبت به سایر بچه ها منفعل است.
۵۷- فرزندم نسبت به سایر بچه ها مهاجم و خشمگین است.
 ۵۸ – فرزندم نمی تواند از سایر بچه ها چیزی بخواهد. ۵۹- فرزندم نمی تواند به حرف سایر بچه ها گوش دهد. ۶۰- فرزندم سایر بچه ها را نادیده می گیرد.
جمع:
ز – مهارتهای حل مسأله (مسأله گشایی)
۶۱ – فرزندم نمی تواند در مورد آنچه که انجام می دهد فکر کند.
 ۶۲ – فرزندم مرتب به دردسر می افتد چون به عواقب اعمال خود آگاه نیست.
 ۶۳ – فرزندم با هدف کاری را انجام نمی دهد.
۶۴ – فرزندم به نظر می رسد وقتی مشکلی دارد از آن غافل و ناآگاه است.
۶۵ – فرزندم برای حل هر مشکلی همان راه حل قبلی را انجام می دهد بدون آنکه مشکل حل شود.
۶۶ – فرزندم برای حل مشکلاتش برنامه مشخصی ندارد. ۶۷ – فرزندم وقتی مشکل اجتماعی دارد از آن آگاه نیست.
۶۸ – فرزندم از تأثیرش بر دیگران غافل است.
 ۶۹- فرزندم برای رفع مشکلات فردی، برنامه ریزی و طرح خوبی ندارد.
۷۰- فرزندم از راه حل های خشونت آمیز برای حل عدم توافق با دیگران استفاده می کند.
جمع:
ح – مهارت کنترل خشم
۷۱ – فرزندم مشکل عصبی بودن دارد.
۷۲- فرزندم به آسانی دچار آشفتگی می شود.
۷۳ – فرزندم وقتی عصبانی می شود از وضعیت خود آگاه نیست.
۷۴- فرزندم به دیگران یا اموالشان آسیب وارد می کند.
۷۵ – فرزندم نسبت به دیگران خشن است.
۷۶- فرزندم به راحتی و به آسانی دچار ناکامی می شود.
۷۷ – فرزندم خشمش  غیر قابل کنترل است.
۷۸ – فرزندم تحریک پذیر و دمدمی مزاج است.
۷۹ – من زیاد نسبت به  فرزندم خشمگین میشوم
۸۰- من عصبی هستم .
جمع:
ط – توانایی نوجوان  در اداره کردن مسائل تحصیلی
۸۱- فرزندم قادر نیست تکالیف مدرسه اش را سازماندهی کند.
۸۲- فرزندم زمان بندی مفیدی برای کارهایش ندارد.
 ۸۳ – فرزندم اغلب نمی داند تکالیف منزل چیست تا انجامش دهد.
۸۴ – فرزندم اغلب تکالیف مدرسه اش را انجام نمی دهد. ۸۵- فرزندم اغلب تکالیف منزلش را دیر انجام می دهد. ۸۶- فرزندم مهارتهای مطالعه و خواندنش ضعیف است.
 ۸۷- فرزندم زمان و مکان خاصی برای انجام تکالیف در خانه ندارد.
 ۸۸ – در مسائل مدرسه فرزندم دخالتی ندارم.
۸۹- با معلم فرزندم ارتباطی ندارم.
۹۰- در فعالیتهای فوق برنامه فرزندم دخالتی ندارم.
جمع:
ی – سطح اعتماد به نفس و احساس خوب بودن نوجوان
 ۹۱- فرزندم از تجارب هیجانی خودش آگاه نیست.
۹۲ – فرزندم احساسات خودش را انکار می کند.
۹۳ – فرزندم احساسات خودش را خوب بیان نمی کند.
۹۴ – فرزندم هیچ چیز در مورد مشکلاتش بیان نمی کند.
۹۵ – فرزندم افکار منفی دارد.
۹۶ – فرزندم خودش را دوست ندارد.
۹۷ – فرزندم مسائل را بد و ترسناک می بیند.
۹۸- فرزندم به مسائل منفی توجه می کند و مسائل مثبت را نادیده می گیرد.
 ۹۹ – فرزندم خودش را برای بسیاری از مسائل سرزنش می کند.
۱۰۰ – فرزندم خودش را دست کم می گیرد و در مورد خودش صفات منفی به کار می برد.
جمع:
حالا با توجه به نمرات به دست آمده مهمترین مشکلات خود را در ۱۰ زمینه به ترتیب از ۱ تا ۱۰ ردیف کنید، اکنون با این نگاه جدید بهتر است ابتدا مشکلات ناشی از والدین و خانواده ( البته اگر این مشکلات وجود دارد) را بررسی کنید و بعد مشکلات فرزندتان را دو مرتبه برشمارید.
 اکنون می دانید که چه زمینه هایی مورد تأکید هستند. هر بخش را بخوانید و بعد به سراغ بخش دیگر بروید و در هر زمینه تلاش خود را انجام دهید. در واقع مشکلات فرزند شما مثل یک کوه یخ است که رفتارهای ناهنجار فرزندتان قسمت قابل رؤیت آن است، ولی قسمت ناپیدا و عمده آن شامل چیزهای دیگری است که با این پرسشنامه از آنها مطلع می شوید. برای برطرف کردن مشکلات رفتاری نوجوانتان این مسائل نیز باید حل شوند. 

اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی

Share on whatsapp
واتس اپ
Share on telegram
تلگرام
Share on twitter
توییتر
Share on linkedin
لینکدین
5/5 - (1 امتیاز)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نوبت آنلاین
نوبت تلفنی
نوبت حضوری