نقش و اهمیت سلامت روان در مسیر مهاجرت
-
دکتر ترانه موذنی
در سالهای اخیر، با افزایش روند جهانیشدن و ناپایداریهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی در بسیاری از کشورها، پدیده مهاجرت بهطور چشمگیری رشد یافته است. کانادا بهعنوان یکی از مهاجرپذیرترین کشورهای جهان، سالانه میزبان هزاران مهاجر از فرهنگها، زبانها و پیشینههای متنوع است. در این میان، مهاجران فارسیزبان بهویژه ایرانیتباران، بخش قابل توجهی از این جمعیت را تشکیل میدهند. اگرچه مهاجرت میتواند فرصتهای تازهای برای رشد، تحصیل و ارتقای کیفیت زندگی فراهم آورد، اما فرآیند مهاجرت بهطور ذاتی با فشارهای روانی متعدد همراه است؛ از جمله احساس غربت، از دست دادن شبکههای حمایتی، سردرگمی فرهنگی، و ناتوانی در بیان احساسات به زبان دوم یا سوم.
سلامت روان یکی از ابعاد حیاتی مهاجرت است که متأسفانه در بسیاری از موارد نادیده گرفته میشود. مهاجران ممکن است در کنار چالشهای اقتصادی، حقوقی و اجتماعی، با بحرانهای هویتی، افسردگی، اضطراب یا اختلالات استرسی مواجه شوند. این وضعیت زمانی پیچیدهتر میشود که نظام سلامت روان مقصد، فاقد خدمات فرهنگمحور و زبانمحور باشد. در چنین شرایطی، نقش روانشناسانی که نهتنها آموزش تخصصی دیدهاند بلکه با زبان، فرهنگ و تجربه مهاجرت آشنا هستند، اهمیتی دوچندان پیدا میکند.
این مقاله با هدف بررسی تأثیرات روانی مهاجرت و تحلیل اهمیت استفاده از روانشناسان همزبان، بهویژه در جامعه ایرانی-کانادایی معرفی خدمات فرهنگمدار در بستر روانشناسی کانادا نوشته شده است. نگارنده «دکتر ترانه موذنی» بهعنوان روانشناس بالینی با پروانه رسمی فعالیت در استان بریتیش کلمبیا (RCC) و با سابقه کار با جامعه مهاجر، تلاش دارد تا با ارائه تجربیات و تکیه بر منابع علمی بهروز، توجه روانشناسان و متخصصان سلامت روان را به اهمیت حساسیت فرهنگی در درمان جلب کند.
تأثیرات روانی مهاجرت
مهاجرت، فرایندی پیچیده و چندبعدی است که میتواند تأثیرات عمیقی بر سلامت روان افراد بگذارد. اگرچه بسیاری از مهاجران با امید به آیندهای بهتر به کشور جدید میآیند، اما با چالشهای متعددی مواجه میشوند که میتواند منجر به مشکلات روانی شود.
استرسها و فشارهای پیش و پس از مهاجرت
مطالعات نشان میدهد که مهاجران در مراحل مختلف مهاجرت با استرسهای متعددی مواجه هستند. این استرسها شامل جدایی از خانواده، از دست دادن حمایتهای اجتماعی، تبعیض، موانع زبانی و بیکاری میشود. این عوامل میتوانند منجر به افزایش خطر ابتلا به اختلالات روانی مانند افسردگی و اضطراب شوند .
اثرات فرهنگی و شوک فرهنگی
تطبیق با فرهنگ جدید میتواند برای مهاجران چالشبرانگیز باشد. تفاوتهای فرهنگی در ارزشها، هنجارها و رفتارها ممکن است منجر به احساس بیگانگی و انزوا شود. این وضعیت میتواند به مشکلات روانی مانند اضطراب اجتماعی و افسردگی منجر شود.
تأثیرات بر سلامت روان در طول زمان
برخی مطالعات نشان میدهد که مهاجران در ابتدا ممکن است از سلامت روانی بهتری نسبت به جمعیت بومی برخوردار باشند، اما این مزیت با گذشت زمان کاهش مییابد. عوامل مختلفی مانند استرسهای مزمن، تبعیض و نداشتن حمایتهای اجتماعی میتوانند به تدریج سلامت روانی مهاجران را تحت تأثیر قرار دهند .
نیاز به خدمات روانشناسی فرهنگمدار
با توجه به چالشهای روانی مهاجران، ارائه خدمات روانشناسی که به تفاوتهای فرهنگی و زبانی توجه داشته باشد، ضروری است. روانشناسانی که با فرهنگ و زبان مراجعان آشنا هستند، میتوانند ارتباط مؤثرتری برقرار کرده و درمان مؤثرتری ارائه دهند.
اهمیت زبان و فرهنگ مشترک در رواندرمانی با مهاجران
در طول سالهای فعالیتم بهعنوان یک روانشناس فارسیزبان در کانادا، بارها با مراجعانی مواجه شدهام که تجربه مهاجرت، آنها را در وضعیت روانی پیچیدهای قرار داده است. بسیاری از آنها علیرغم اینکه سالها از ورودشان به کانادا گذشته، هنوز درگیر احساس غربت، تضاد فرهنگی، تنهایی و بحران هویت هستند. نکتهای که بارها و بارها از زبان آنها شنیدهام این بوده است: «نمیتونستم با هیچکس حرف بزنم، چون کسی حرف دلمو نمیفهمید.»
زبان مادری؛ پل ارتباطی به احساسات عمیق
در جلسات درمانی، بارها دیدهام که مراجع پس از تلاش برای بیان احساسش به انگلیسی، ناگهان مکث میکند و میگوید: «ببخشید، نمیدونم اینو چطوری بگم…» اما به محض اینکه اجازه پیدا میکند به فارسی صحبت کند، گره احساساتش باز میشود. زبان مادری، صرفاً ابزاری برای انتقال واژهها نیست؛ کانالیست برای بیان تجربیات، خاطرات و هیجاناتی که در زبان دوم قابل ترجمه نیستند. بهعنوان درمانگر، وقتی این فضا را فراهم میکنم که مراجع در زبان مادریاش صحبت کند، ارتباطی اصیل و عمیقتر بین ما شکل میگیرد که اساس درمان را میسازد.
درک فرهنگی؛ فراتر از زبان
یکی دیگر از عوامل مهم در درمان مؤثر با مهاجران، درک زمینه فرهنگی آنهاست. من بهعنوان کسی که خودم تجربه مهاجرت را داشتهام، بهخوبی میدانم که چه معنایی دارد وقتی کسی بین دو فرهنگ معلق میماند، یا وقتی “دلتنگی برای خانه” چیزی فراتر از یک واژه است. مفاهیمی مانند حفظ آبرو، اهمیت خانواده، یا فشارهای ناشی از انتظارات اجتماعی، برای بسیاری از مراجعان من، موضوعاتی حساس و جدی هستند که فقط در بستر فرهنگیشان قابل درک است.
تجربه مهاجرت؛ بستری برای همدلی واقعی
تجربه شخصی من از مهاجرت، در کنار آموزش تخصصیام، به من این امکان را داده که بتوانم با مراجعان مهاجر نهتنها از منظر علمی، بلکه از جایگاه انسانی و همدلانه ارتباط برقرار کنم. بسیاری از آنها وقتی متوجه میشوند من نیز مهاجرم، احساس امنیت و پذیرش بیشتری میکنند. این اشتراک تجربه، پیوند درمانی را عمیقتر و روند درمان را مؤثرتر میسازد.
درمان با رویکردهای علمی و فرهنگمحور
در کار حرفهای خودم به عنوان تحربه شخصی همواره تلاش کردهام بین مدلهای علمی رواندرمانی و نیازهای ویژه مراجعان مهاجر، تعادل برقرار کنم. با استفاده از رویکردهایی چون طرحوارهدرمانی (Schema Therapy) برای پردازش ریشههای عمیقتر مشکلات هیجانی، درمان شناختی-رفتاری (CBT) برای مواجهه با افکار منفی و باورهای ناسازگار، درمان متمرکز بر هیجان (EFT) برای بازسازی ارتباط هیجانی، و ACT برای ارتقای پذیرش و تعهد نسبت به ارزشهای فردی، میکوشم فرآیند درمانی را متناسب با شرایط فرهنگی و روانی هر مراجع تنظیم کنم.
در درمان مهاجران، نهتنها تکنیکهای درمانی، بلکه درک بافت فرهنگی، زبان مشترک، و تجربه زیستهی مهاجرت هستند که به فرآیند درمان عمق میبخشند. این ترکیب از علم، تجربه و همدلی، بهویژه برای مهاجرانی که در میان دو جهان فرهنگی معلقاند، میتواند آغازگر مسیری برای ترمیم، سازگاری و رشد روانی باشد.
روانشناسی در کانادا و چالشهای مهاجران در دسترسی به خدمات سلامت روان
سیستم سلامت روان در کانادا ساختاری گسترده و چندلایه دارد که شامل روانشناسان، مشاوران سلامت روان، مددکاران اجتماعی بالینی، روانپزشکان و پزشکان خانواده میشود. با اینحال، دسترسی واقعی مهاجران به این خدمات همچنان با چالشهای متعددی روبهروست. بسیاری از مهاجران بهویژه در سالهای ابتدایی ورودشان، از این خدمات کمتر استفاده میکنند، حتی زمانیکه نیاز روانی آنها کاملاً مشهود است.
موانع زبانی و فرهنگی
یکی از موانع اصلی، همانطور که در بخشهای قبل اشاره شد، زبان و فرهنگ است. بسیاری از مهاجران به دلیل نداشتن تسلط کافی بر زبان انگلیسی یا فرانسوی، نمیتوانند با درمانگر ارتباط مؤثری برقرار کنند. حتی اگر خدمات روانشناسی به زبان دوم ارائه شود، مراجع ممکن است نتواند بهراحتی احساسات و تجارب خود را بیان کند یا احساس کند که درمانگر او را بهدرستی درک نمیکند.
کمبود روانشناسان چندفرهنگی و همزبان
در بسیاری از مناطق کانادا، تعداد روانشناسان یا مشاوران حرفهای که با فرهنگها و زبانهای مهاجران، بهویژه فارسیزبانان، آشنایی داشته باشند محدود است. این کمبود باعث میشود که برخی مراجعان ماهها در صف انتظار بمانند یا بهناچار از درمان صرفنظر کنند. همچنین بسیاری از روانشناسان غیرهمفرهنگ ممکن است در درک مفاهیم فرهنگی عمیق دچار چالش شوند، مفاهیمی که برای درک دقیق مسئله و طراحی مداخلات مؤثر ضروریاند.
موانع مالی و فقدان پوشش بیمهای
در حالیکه بخشی از خدمات سلامت روان از طریق پزشک خانواده و روانپزشک تحت پوشش بیمه استانی قرار دارد، دسترسی به روانشناسان و مشاوران سلامت روان در اغلب موارد نیازمند پرداخت مستقیم یا داشتن بیمه خصوصی است. برای بسیاری از مهاجران که ممکن است در مراحل اولیه تثبیت اقتصادی باشند، هزینه جلسات رواندرمانی یک مانع جدی تلقی میشود.
انگ اجتماعی (Stigma) و نگاه سنتی به سلامت روان
در برخی فرهنگها، از جمله در جامعه فارسیزبان، مراجعه به روانشناس هنوز با نوعی انگ اجتماعی همراه است. ترس از قضاوت، شرم، و باورهای نادرست درباره بیماریهای روانی ممکن است باعث شود افراد در سکوت با مشکلات روانی خود زندگی کنند، بهجای اینکه برای دریافت کمک اقدام کنند.
فرصتها و پیشرفتها در سیستم روانشناسی کانادا
با این وجود، کانادا یکی از پیشرفتهترین کشورها در زمینه توجه به سلامت روان و گسترش خدمات بینفرهنگی است. پروژههایی مانند Immigrant and Refugee Mental Health Project توسط CAMH یا ابتکارات سازمانهای محلی برای حمایت از روانشناسان چندفرهنگی، بهتدریج در حال بهبود دسترسی و کیفیت خدمات برای مهاجران هستند. همچنین، استفاده از پلتفرمهای آنلاین کمک کرده تا افراد حتی در مناطق دورتر به درمانگر مورد نظر خود دسترسی پیدا کنند.
برای دریافت اطلاعات بیشتر و رزرو جلسات مشاوره به صورت حضوری و آنلاین میتوانید از طریق وب سایت یا شماره تماس زیر با من در ارتباط باشید .