اگر امکان خواندن این مقاله را ندارید می توانید به فایل صوتی زیر گوش کنید.
اختلال دو قطبی بیماری شایعی است که اشکال بالینی متفاوتی دارد و سبب از کار افتادگی و مرگ و میر قابل توجهی می شود. پس جای تعجب نیست که به خصوص در دو دهه گذشته انبوهی از مطالعات پژوهشی برای درک پیچیدگی های بالینی، سیر، علل و درمان این اختلال صورت گرفته است. برای یک پزشک و یا متخصص مراقبت بهداشتی معمولی که وظیفه نگه داری و درمان بیماران دو قطبی را به عهده دارد به روز بودن دانش و اطلاعات و آشنایی با این پیشرفت ها و به کارگیری آن ها در کار بالینی وظیفه ای سخت و دشوار می باشد. گرچه درمان دارویی ستون و پایه اصلی درمان اختلالات دوقطبی است، درمان های روان شناختی کمکی می توانند برای بهبودی کارایی و اثر بخشی درمان مفید باشند. در آخر بهترین درمان اختلال دوقطبی توسط یک تیم درمانی که راهکار های دارویی و روان شناختی را با هم به کار می برند بدست می آید.
نقطه قوت این درمان ارتباط خوب درمانی بیمار مبتلا با درمانگر است. اختلال دوقطبی که قبلا بیماری مانیک دپرسیو نامیده می شد، بیماری جدیدی نیست. اختلال دوقطبی در سال های اولیه رشد شخصیتی، با توجه به بلوغ شناختی و هیجانی این سال ها بروز می کند. علاج قطعی برای اختلال دوقطبی وجود ندارد درمان بر تشخیص زو درس، کنترل علایم و پیشگیری تأکید دارد. اختلال دو قطبی یک بیماری مزمن است و اغلب برای افراد مبتلا چالش بزرگی محسوب می شود. متأسفانه، تنها تعداد اندکی از بیمارانی که فقط درمان های سنتی از قبیل دارو درمانی، الکتروشوک درمانی یا روان درمانی دریافت می کنند علائم شان به طور کامل از بین می رود و بسیاری از بیماران با وجود دریافت مراقبت مناسـب بـاز هـم زندگی مناسبی نخواهند یافت.
آیا راهی هست که با وجود این بیماری مزمن که همیشه به خوبی به درمان پاسخ نمی دهد بتوان زندگی مطلوبی داشت؟ مراقبان و متخصصان سلامت روان بر این باور هستند که دلایلی برای امید وجود دارد و این که روان درمانی در این زمینه کمک شایانی می کند. اما خوشبینی تنها کافی نیست. برای اکثر بیماران دو قطبی دارو درمان اصلی محسوب می شود. از طرف دیگر اجرا مناسب و منظم تمرینات روان درمانی خود می تواند چالش برانگیز باشد. به افراد دو قطبی کمک خواهد شد تا بخش هایی از زندگی شان که آسیب دیده است را بازسازی کنند و سلامتی شان را باز یابند. رویکرد های مختلف روان درمانی مجموعه ای از فنون می باشد که در واقع یک راهنمای زندگی است و ابزار و راهبرد های کلیدی برای بهبودی اختلال دو قطبی ارائه می دهد. رویکرد مبتنی بر روان درمانی به علایم دو قطبی از اساس با درمان های سنتی تفاوت دارد. از طریق تمرین افراد یاد می گیرید به جای این که سعی کنند از شـر علایم بیماری دو قطبی خلاص شوند آن ها را بپذیرند.
با فراگیری و انجام این تکنیک ها علایـم تـان بـه نوبه خود کاهش می یابند. این روش ممکن است کمی عجیب به نظر آید اما مؤثر است. ذهـن مـا به علایم بیماری به طور طبیعی با الگو های فکری خودکار پاسخ می دهد که در واقع آن ها را بدتر می کنند. برعکس، زمانی که حالت های هیجانی ناخوشایند را می پذیریم شدت شان کاهش می یابد و به تدریج ناپدید می شوند. یادگیری چگونگی انجام این کار می تواند به طور کامل رابطه شما با بیماری تان را تغییر دهد. روان درمانی به معنای منفعل بودن نیست. زمانی که به واسطه آگاهی مبتنی بر توجه آگاهی واقعیت را همان طوری که هست دیدید و تجربه کردید آن گاه آزادی عمل پیدا می کنید. رویکرد های روان درمانی آزاد سازی از الگو های فکری و رفتار های عادتی است که دست و پای شما را بسته اند.
مطالعات علمی نشان داده اند که درمان های مبتنی بر سلامت روان برای بیماران اختلال دو قطبی مفیـد است و تمرینات ذهنی می تواند مغز بیمار دو قطبی را از نو سازمان دهی کند.
به لحظه ای فکر کنید که احساس میکردید خیلی پر انرژی و شاد هستید. شاید احساس می کردید «در حالت اوج » قرار دارید و بدنتان سرشار از انرژی است. شاید در این مدت کمتر از حد معمول خوابیده یا غذا خورده باشید و احساس کرده باشید برای انجام دادن کارها فوق العاده انرژی دارید و به هیجان آمده اید. احتمالا این افزایش انرژی را برای مدت چند روز حفظ کرده، اما بعداً ناگهان سقوط کرده اید. خسته و حتی قدری افسرده شده باشید. تجربیاتی از این قبیل اما به صورت خیلی شدیدتر، مبنای دوره منیک ( شیدایی) را تشکیل میدهند که عنصر مهم اختلال دو قطبی محسوب می شود.
موجودات انسانی، خلق های متعدد مثل شادی، خشم و غم را تجربه میکنند.خلق های ناخوشایند و تغییرات خلقی، واکنش های طبیعی در زندگی روزانه ما هستند و ما اغلب میتوانیم وقایعی را که موجب تغییر خلق یا حالات خلقی افراطی در ما میشود را تشخیص بدهیم. این تغییرات که بر روی عملکرد ما در زندگی تاثیر میگذارد، منتج از اختلالات خلقی است. اختلالات خلقی، بیماری های بیولوژیکی هستند که بر توانایی ما برای تجربه حالات خلق طبیعی اثر میگذارد.
دو گروه متداول اختلالات خلقی شامل اختلالات افسردگی یک قطبی است که خلق غیر طبیعی در آن خلق پایین است و اختلالات دو قطبی، که تغییرات خلق شامل تجربه خلق بالا (سرخوش غیرطبیعی) و خلق پایین ( یعنی افسردگی) است. تمام اختلالات خلقی در اثر تغییرات شیمیایی مغز به وجود میآید و ناشی از ضعف و بی ثباتی شخصیت نیستند.
اختلال دوقطبی که یک نوع اختلال خلقی است نیز دارای اساسی بیولوژیکی و ژنتیک است. در یک مطالعه یک چهارم کودکانی که دارای یک والد دو قطبی هستند خودشان هم دچار این اختلال میشوند. آنهایی که هردو والدین مبتلا هستند احتمال ابتلا به سه چهارم افزایش مییابد. شواهد قوی برای ارثی بودن این اختلال وجود دارد.
بسیاری از افرادی که تجربه این اختلال را دارند در اثر این بیماری زندگی شان دچار مشکل می شود مانند هر بیماری دیگری این اختلال موجب بروز مشکلات شدیدی با همسر، اعضای خانواده، دوستان و همکاران میشود. به دلیل شناور بودن خلق و بی ثباتی آن در این بیماران، اعضای خانواده باید بتوانند با مشکلات جدی رفتاری و شناختی بیماران سازگار شوند. تفاوت بیماری دو قطبی با سایر اختلالات خلقی در این است که این بیماران باید حداقل یک اپیزود مانیا (دوقطبی نوع یک) و یا هیپومانیا (دوقطبی نوع ۲ ) را تجربه کنند.
بی نظمی هیجانی و اختلالات دوقطبی
بیماری دوقطبی اساساً اختلالی است که در آن فرد دچار بی نظمی هیجانی است و این بی نظمی ناشی از آسیب پذیری بیولوژیکی هیجان به علاوه عدم توانایی برای تنظیم هیجان است . بیماران بیشتر احتیاج به تنظیم هیجانات خود دارند. تصویر هیجانی افرادی که دچار بیماری دوقطبی هستند این است که دارای تجربیات مزمن رنج آور هستند.
اختلال دو قطبی نوع یک عبارت است داشتن حداقل یک دوره مانیا یا مختلط و گاهی دوره های افسردگی در سیر بالینی.
اختلال دو قطبی نوع دو عبارت است از دوره های افسردگی اساسی و هیپومانیا(نه مانیا).
- برای تشخیص اختلال دو قطبی در طول این هر دوره وجود سه مورد از نشانه های زیر ضروری است :
- عزت نفس و بزرگ منشی کاذب
- کاهش نیاز به خواب
- پرحرفی بیش از حد
- پرش افکار یا شتاب افکار
- حواس پرتی
- افزایش فعالیت هدفمند
- بی قراری روانی حرکتی
- درگیری افراطی در فعالیت های لذت بخش مثل رانندگی های خطرناک یا ولخرجی یا رفتارهای نمایشی که عواقب بسیار خطرناک و دردناکی دارند
مدت دوره مانیا حداقل یک هفته میباشد و دوره هیپومانیا ( خفیف تر از مانیا ) حداقل چهار روز است و علائمی شبیه دوره مانیا دارد منتها آنقدر شدید نیست که اختلالی در عملکرد اجتماعی یا شغلی ایجاد کند و هیچ ویژگی روانپریشانه ای در آن دیده نمیشود.
اختلال دو قطبی نوع یک یا مانیای خالص
خلق بالا (elevated)، گشاده (expensive) یا تحریک پذیر (irritable) شاه علامت دوره مانیا است. خلق بالا خلقی است سرخوشانه (euphoria) حالت دیگر آن است که خلق بیمارتحریک پذیر باشد. این حالت به خصوص زمانی پیدا میشود که نقشههای جاه طلبانه و بلند پروازانه بیمار با مانع روبرو میشود.
درمان بیماران مانیک مشکل است چرا که میخواهند محدودیتها و مقررات را نقض کنند و مسئولیت اعمال خود را به گردن دیگران بیاندازند از ضعف دیگران به نفع خود سواستفاده می کنند . در مصرف الکل افراط می کنند که شاید الکل را درمانی بدانند. تمایل به لخت شدن در انظار، استفاده از لباس ها و جواهرات پر زرق و برق در ترکیباتی نامعقول، بی توجهی به جزئیات از دیگر علائم این اختلال است. اغلب بیمار احساس میکند که اعمالش علیرغم آنکه تکانشیاست درست و هدفدار میباشد. ذهن بیمار اغلب به اخبار گزند، مذهبی، سیاسی، مالی و یا جنسی مشغول است.
مختل شدن قضاوت و جریان شتابان افکار شاه علامت کژکاری شناختی بیماران مانیک است آنها ممکن است قوانین مربوط به امور بانکی و مالی، فعالیتهای جنسی و دادوستد مالی را زیر پا بگذارند و حتی خانواده خود را نیز درگیر گرفتاریهای مالی خود نمایند. اطلاعاتی که بیماران مانیک ارائه می دهند به نحو بارزی قابل اعتماد نیستند. دروغگویی و تقلب در مانیا شایع است. محتوای فکری بیماران مانیک را اطمینان زیاد به خود و جاهطلبی تشکیل می دهد .
افرادی که دورههای مانیک دارند، حتی در صورتی که دوره افسردگی نداشته باشند، مبتلا به اختلال دو قطبی تشخیص داده می شوند. افراد در دوره مانیک ( شیدایی) ممکن است معاشرتی، پرحرف ،خلاق ، بذله گو و از خود مطمئن به نظر برسند. احساسهای گشاده رویی و انرژی آنها میتواند موجب رفتارهای خطرناک جدی شود. عزت نفس آنها می تواند شدیداً کاذب باشد و تفکر آنها میتواند بزرگ منشانه و حتی کیفیت روانپریش داشته باشد.
برای مثال مراجعی که به دوستانش گفته بود تازه فهمیده است که از صفات الهی برخوردار است و به زودی قادر خواهد بود دست اقدامات معجزه آسایی بزند یا خانمی که با اشتیاق از دعوت خودش به سازمان ملل متحد برای ایراد سخنرانی حرف می زد. برخلاف دوره افسردگی اساسی که نسبتاً تدریجی پدیدار میشود و کاهش مییابد دوره منیک معمولاً ناگهان ظاهر می شود و پایان مییابد. معمولا فرد در یک دوره چند روزه دستخوش دامنه ای از نشانه ها می شود. دورههای منیک معمولا از چند هفته تا چند ماه ادامه می یابند که تا اندازهای بستگی دارد به اینکه فرد مبتلا تحت درمان قرار گرفته است یا نه.
اختلال دو قطبی نوع دو
اغلب افراد در دوره شیدایی افکار عجیب و غریب از این دست ندارد اما ممکن است افکار غیر عادی و دورههای خلاقیت عجیب داشته باشند. افکار آنها شتاب میگیرد و ممکن است وقتی که از فکری به فکر دیگری یا از فعالیتی به فعالیت دیگر می پردازند به راحتی دچار حواس پرتی شوند .آنها ممکن است پر حرف تر شوند و بلندتر از حد معمول و با چنان سرعتی صحبت کنند که دنبال کردن صحبت آنها برای دیگران دشوار باشد.
آنها در دوره هیپومانیک نمایشی و احساساتی یا متخاصم و پرخاشگر می شوند. افراد غریبه ممکن است این آدم ها را بسیار معاشرتی، دوستانه و خلاق برداشت کنند. اما کسانی که آنها را میشناسند متوجه میشوند اشکالی جدی وجود دارد و رفتار و افکار آنها از کنترل خارج هستند. افراد در دوره شیدایی بسیار پر انرژی هستند و شاید هر شب فقط چند ساعت استراحت کنند. در طول این مدت، آنها احساس میکنند به طور خستگی ناپذیری برای دنبال کردن اهداف عجیب و غریبی تحریک شده اند وقتی دیگران از آنها می پرسند چه احساسی دارند، می گویند احساس میکنند که «در اوج قدرت» هستند. با این حال دوره منیک مضراتی هم دارد: حالت سرخوشی میتواند ناگهان به تحریک پذیری شدید حتی پرخاشگری و خصومت جدی تبدیل شود مخصوصا اگر دیگران جلوی برنامههای غیر منطقی و بزرگ منشانه آنها را بگیرند.
افراد منیکی که خانواده و دوستانشان به آنها توصیه میکنند در صدد کمک حرفهای برآیند اغلب با آزردگی و خشم پاسخ میدهند. افراد مبتلا به اختلال دو قطبی نوع دو در دوره هیپومانیا می توانند بی قرار و هیجان زده شوند ممکن است آنها نگرشهای اغراق آمیزی در مورد اهمیت خودشان پرورش دهند به شیوه های رفتار کنند که بیانگر این نگرش ها باشند .
نوساناتی از انرژی و اشتیاق زیاد تا عذاب هیجانی به قدری استثنایی است که می توانند هر کاری که تصمیم بگیرند را انجام دهند. از احساس ارتباط بیکران با دیگران سخن بگویند و سپس در دوره افسردگی افت شدید انرژی را تجربه کنند. کندی یا سراسیمگی چشمگیر روانی و حرکتی داشته باشند احساس گناه مفرط و بی دلیل بکنند.چرخش این دورهها به قدری شدید است که از لحاظ هیجانی از پا درمی آیند و در مقطعی به فکر خودکشی متمایل می شدند.
اختلال ادواری خویی ( سیکلو تایمی) عبارت است از وجود حداقل دو سال علائم مکرر هیپومانیا و علائم افسردگی. اختلال سیکلوتایمی به لحاظ علائم و شکل خفیفی از اختلال دو قطبی نوع دو است .خصیصه واضح آن دورههای هیپومانیا و دوره های خفیف افسردگی است به عبارتی دیگر اختلال سیکلوتایمیا عبارت است از اختلالی مزمن و نوسان دار که با دوره های فراوانی از هیپومانیا و افسردگی نشان داده می شود.
تاثیرات بی ثبات کننده این اختلال زندگی افراد مبتلا را بهم میریزد. اختلال ادوار خویی اختلال مزمنی است که حداقل دو سال طول می کشد.( یک سال در کودکان و نوجوانان) افراد مبتلا به اختلال ادواری خویی ظاهراً به نحوه رضایتبخشی روزگار میگذرانند و شاید مدعی باشند دورههای افزایش انرژی آنها برایشان خوشایند و خلاق است ولی متاسفانه کسی که به این اختلال مبتلا است عملاً در کار و روابط میان فردی ب احساس پریشانی و بی ثباتی می کند. این مشکلات مخصوصاً در افرادی وجود دارد که با تغییرات خلقی غیر قابل پیشبینی که به صورت چرخه های سریع تکرار می شوند دست به گریبانند. زیرا دیگران آنها را دمدمی و نامطمئن میدانند. آنها متوجه میشوند که خلقشان به نحو چشمگیری نوسان دارد و کسانی که این افراد را می شناسند به سختی می توانند با آن کنار بیایند. این اختلال عموماً زمانی روی می دهد که فرد ۲۰ تا ۳۰ ساله است.
سبب شناسی
برخی از پژوهشگران گمان می کنند که اختلال سیکلوتایمی (ادواری خویی) با اختلال شخصیت مرزی ارتباط بیشتری داشته باشد تا با اختلالات خلقی. علی رغم این اختلاف نظرها اکثر داده های زیستی و وراثتی به نفع نظریه ای است که اختلال سیکلوتایمی را یک اختلال صرفاً خلقی میداند.
درمان اختلال دو قطبی (دارویی)
داروهای تثبیت کننده خلق و داروهای ضد مانیا خط اول درمان بیماران مبتلا به اختلال سیکلوتایمی هستند داروهای مثل لیتیوم، والپروات سدیم و کارمابازپین بسیار موثرند.
درمان های اختلال دو قطبی (روانی – اجتماعی)
بهترین اقدام در روان درمانی بیمار مبتلا به اختلال سیکلوتایمی افزایش اطلاعات در مورد بیماریش و کمک به او برای یافتن سازوکارهایی است که بتواند با استفاده از آن ها با تغییرات خلقیش مدارا کند. از آنجا که اختلال سیکلوتایمی اختلالی دراز مدت است ، اغلب درمان مادام العمر برای بیمار در نظر گرفته می شود .
با خانواده درمانی و گروه درمانی می توان برای بیمار و افرادی که با او سر و کار دارند حمایت، آموزش و درمان فراهم کرد. در طول درمان اختلال دو قطبی بلند مدت میتوان میزان سیکلوتایمی آنها را ارزیابی کرده و با ایجاد یک نظام هشدار دهنده از بروز دورههای تمام عیار مانیا جلوگیری نمود.
درمان های زیستی و دارویی اختلال دوقطبی
پس از اثبات تشخیص میتوان یک برنامه درمان دارویی را تدوین نمود. تشخیص صحیح اهمیت اساسی دارد. زیرا اختلالات طیف دوقطبی و یک قطبی نیازمند رژیم های درمانی متفاوتی هستند . هدف درمان داروی رفع علائم است و نه صرفاً کاهش آنها .
معیار انتخاب اولیه داروها از نظر اثربخشی کلی،سرعت تاثیر یا اثربخشی طولانی مدت با یکدیگر تفاوت ندارند. وجوه افتراق این داروها عبارتند از خصوصیات دارویی، تداخلات دارویی، عوارض کوتاه مدت و بلند مدت، احتمال بروز علائم قطع دارو و سهولت تنظیم دوز . سابقه درمانی قبلی بیمار نیز مهم است زیرا پاسخ قبلی فرد اصولاً پیش بینی کننده پاسخ وی در حال حاضر است.
درمان تلفیقی
اغلب در کار بالینی دارودرمانی و رواندرمانی رسمی با هم تلفیق می شوند . درمان دارویی اختلالات دوقطبی شامل مرحله حاد و مرحله نگهدارنده است. اغلب پیش از دستیابی به درمان مطلوب چند داروی به اصطلاح تثبیت کننده خلق امتحان می شود.
لیتیوم (Lithium)
از دیرباز لیتیوم به عنوان داروی انتخابی اصلی برای درمان اختلال دوقطبی و کاهش میزان عود مورد استفاده بوده است.
لیتیوم نوعی داروی تثبیت کننده خلق و تعدیل کننده عصبی و ضد تشنج است که در درمان افسردگی دو قطبی، مانیای حاد به عنوان نوعی درمان نگهدارنده به کار میرود.
عوارض جانبی لیتیوم ( Lithium)
سطح خونی لیتیوم حتما باید به دقت کنترل شود. پس از درمان طولانی بیش از ۳۰ درصد بیماران چاق میشوند. ممکن است مصرف طولانی مدت باعث بزرگ شدن تیروئید و ایجاد گواتر شود. حساسیت های پوستی و آکنه غالباً رویت می شود. لرزش خفیف، خواب آلودگی و مشکلات گوارشی از جمله عوارض جانبی این دارو است. علائم مسمومیت لیتیوم عبارت است از سفتی عضلات ،از کار افتادن کلیه ،آریتمی قلبی و مرگ.
مصرف لیتیوم در دوران بارداری به ویژه در سه ماه اول ممنوع و جزء گروه D محسوب می شود زیرا باعث مرگ در اثر نقص های وخیم قلبی عروقی می گردد.
والپروات سدیم (Valproate Sodium)
مکانیسم دقیق اثر این دارو مشخص نیست افزایش غلظت اسید گابا به عنوان یک انتقال دهنده عصبی بازدارنده باعث به وجود آوردن اثرات درمانی این دارو می باشد.
والپروات سدیم برای تشنج و صرع استفاده میشود.
عوارض جانبی والپروات سدیم (Valproate Sodium)
مسمومیت کبدی مهمترین عارضه والپروات سدیم است و اغلب در آغاز درمان بروز می کند .علایم آن عبارت است از تهوع ،استفراغ ،گیجی، خستگی ،بی اشتهایی. در برخی موارد ریزش مو و عارضه های پوستی نیز بروز می نماید.جز گروه D محسوب میشود.
کاربامازپین(Carbamazepine)
این دارو در سراسر جهان از چند دهه قبل به عنوان درمان خط اول مانیای حاد به کار رفته است . چندین مکانیسم احتمالی برای تبیین اثر کاربامازپین در درمان صرع و اختلال دوقطبی پیشنهاد شده است. اثرات ضد تشنج این ممکن است به دلیل تحریک عصبی ناشی از انسداد کانالهای سدیم میباشد که در این حالت تعداد پتانسیل های عمل را کاهش می دهد. در افسردگی مقاوم به درمان و ترک الکل نیز موثر است و میتواند فورانهای پرخاشگری و تحریک پذیری را در افراد مبتلا به مانیای حاد کاهش دهد.
عوارض جانبی کاربامازپین(Carbamazepine)
خوشبختانه مانند لیتیوم و والپروات باعث چاقی و افزایش وزن نمیشود . عارضه خونی ،عارضه مسمومیت کبدی، عارضه پوستی (استیونس جانسون) از جمله عوارض مهم مصرف این دارو می باشد. در گروه D قرار دارد .
اکسکاربازپین ( Oxcarbazepine ) یک هم خانواده کاربامازپین است که برخی از خواص ضد مانیک آن شبیه کاربامازپین میباشد و قابلیت جایگزینی با آن را دارد اما نسبت به کاربامازپین دوزهای بالاتری از این دارو مورد نیاز است . برخلاف کاربامازپین مشکلی در گلبولهای سفید خون ایجاد نمیکند و تداخل دارویی بسیار اندکی دارد. این دارو در درمان صرع و اختلال دوقطبی داروی مورد قبولی است.
لاموتریژین ( Lamotrigine)
داروی ضد تشنج و تعدیل کننده عصبی نسل سومی است که به سرعت به عنوان داروی واحد برای درمان افسردگی ،دو قطبی حاد و اختلال دو قطبی با چرخش سریع و پیشگیری از عود هرگونه دوره شیدایی به اندازه لیتیوم اثر داشته و در پیشگیری از عود دوره افسردگی بهتر از لیتیوم است .
برعکس این دارو برای شیدایی حاد یا در افسردگی حاد مفید نیست. این دارو فعلاً درمان خط اول برای بیماران مبتلا به دوقطبی نوع ۲ با چرخش سریع و نیز افسردگی دو قطبی است و در مقایسه با سایر ضد افسردگی های رایج احتمال کمتری دارد که موجب تغییر وضعیت به حال شیدایی شود. خواص ضد افسردگی لاموتریژین بر خواص ضد مانیای آن برتری دارد و به نوعی داروی ضد تشنج محسوب میشود و در پیشگیری از عود بهتر از لیتیوم عمل میکند اما برای پیشگیری مانیای حاد مناسب نیست.
عوارض جانبی لاموتریژین ( Lamotrigine)
عوارض جانبی لاموتریژین عبارت هستند از خواب آلودگی، لرزش، سردرد ،تهوع و جدی ترین عارضه آن حساسیت پوستی در حدی است که میتواند به بستری شدن منجر شود. به دلیل اینکه در افراد کمتر از ۱۶ سالگی حساسیت پوستی شدیدتر بروز میکند تجویز نمی شود.
گاباپنتین ( Gabapentine) و پره گابالین( pregabalin)
این دارو برای درمان اضطراب،وابستگی به مواد، ناتوانی در کنترل رفتار و نیز اختلال دوقطبی مورد استفاده قرار می گیرد. از نظر مکانیسم، اثر این دارو مشابه گابا محسوب میشود ، اما اثر اندک یا هیچ اثری بر روی گیرندههای گابا ندارد.
پره گابالین از سال ۲۰۰۵ جهت درمان اختلالات درد مانند نوروپاتی پیرامونی دیابتی و درد عصبی ناشی از تبخال زونا و به عنوان درمان کمکی در صرع کوچک بزرگسالان مورد استفاده قرار میگیرد.
پره گابالین ۲ تا ۳ برابر قوی تر از گاباپنتین است . این دو دارو به عنوان تک دارو در درمان اختلالات دوقطبی موثر نیستند مفیدترین نقش آنها به عنوان داروی کمکی در بیماران مقاوم به یک یا چند تثبیت کننده خلق مانند لیتیوم ، والپرات یا لاموتریژین است و همچنین برای درد های عصبی و برخی از اختلالات اضطرابی بسیار سودمند است .در واقع در اغلب اوقات به عنوان داروی کمکی استفاده میشود.
عوارض جانبی گاباپنتین ( Gabapentine) و پره گابالین( pregabalin)
تا حدودی خواب آور است. تداخلات دارویی بسیار کمی دارد . به دلیل آنکه دفع آن از کلیه ها صورت میگیرد عارضه خاصی گزارش نشده است. در گروه C قرار دارد.
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی