بازگشت به زندگی بعد از خیانت امکان پذیر است؟

لذت انتقام با بیشتر شدن عفونت زخم های روان پیشنهاد میشود؟
بازگشت به زندگی بعد از خیانت یا غارت سرمایه عاطفی زوجین چگونه امکان پذیر است؟

واکنش هیجانی اولیه زوجین بعد از خیانت

وقتی به ظلم و خیانت کسی واکنش هیجانی شدید نشان می دهید،در واقع به او اجازه می دهید که احساسات و هیجانات شما را به راحتی مدیریت کند. واکنش‌های عصبی ما قدرت او را دو چندان میکند و من واقعی و عادی ما را به اسارت خود درمی آورد. صبوری کردن و منتظر ماندن برای رسیدن زمان عکس العمل مناسب در برابر بی انصافی ، خیانت ، دروغ و ظلم دیگران باعث رشد روانی ما میشود و مدیریت کنترل را در دست ما قرار می‌دهد هرچند در این موارد حفظ آرامش کار بسیار سختی است و حکایت از نوعی اقتدار روان ما دارد.

مثلاً وقتی متوجه می شویم یکی از عزیزان ما مدت هاست ما را فریب میداده ،اولین چیزی که به ذهن می‌رسد انتقام و لذت بردن از مشاجره یا حداقل احساس سبک شدن است. اما مطمئناً انتقام نه تنها باعث ترمیم زخم های روان نمی شود،بلکه باعث عفونی شدن این زخم ها شده و درمان آنها را سخت تر می کند. خودکنترلی و تمرکز حواس مهارتهایی هستند که همه زوجین در شرایط عادی (قبل از وقوع خیانت) باید یاد بگیرند تا بتوانند در شرایط سخت با مدیریت استرس عملکرد خوبی داشته باشند و اگر برای زندگی خود بعد از خیانت برنامه برگشت و اعطای فرصت دوباره دارند و سوال هایی از این قبیل برایشان پیش می آید که آیا میشود خیانت را جبران کرد؟ بتوانند آن را اجرا نمایند.

در ادامه ۵ راه برای افزایش خودکنترلی آورده شده است:
۱- احساسات خود را بشناسید همیشه اولین گام قبل از واکنش نشان دادن، این است که میزان خودآگاهیتان را بالا ببرید.
۲- محرکهای خود را شناسایی کنید‌ از دست دادن کنترل احساسات می تواند برای شما بسیار آموزنده باشد و به شما نشان دهد چه عامل محرکی باعث این اتفاق شده است. شناختن و رسیدگی کردن به عوامل محرک بسیار مهم هستند؛ زیرا احساس خشم، ترس یا گناه در نتیجه واکنش به عوامل محرک در انسان ایجاد می شوند.
۳- چه مواقعی این اتفاق آسیب رسان و استرس آور ( به جز خیانت ) رخ می دهد. باید ببینید تحت چه شرایطی نیاز به خودکنترلی دارید. در زمان استرس؟ ترس؟ اضطراب؟ خستگی؟ بعد از اینکه شرایط را شناسایی کردید، باید روی خودتان کار کنید تا در زمان قرار گرفتن در این موقعیت ها، انتخاب بدی نداشته باشید.
۴- در مورد رفتار خود تصمیم بگیرید حالا که علت احساسات منفی خود را متوجه شده اید، باید در مورد رفتارتان قضاوت کنید. آیا در زمان بروز احساسات واکنش درستی به فرد مناسبی داشته اید؟ شاید باید یاد بگیرید پاسخ مناسب تری به احساسات خود داشته باشید یا شاید بهتر است سکوت کنید و فقط گوش بدهید.
۵- طرز تفکر خود را تغییر دهید این طرز تفکر که می گوید: «من همیشه اینگونه هستم» را تغییر دهید و بیشتر با خودتان بگویید: «من آنگونه هستم که خودم انتخاب می کنم»، این طرز تفکر شما را به سمت خودکنترلی می کشاند؛ اما به یاد داشته باشید که تغییر دادن طرز تفکر کار سختی است و برای اینکه به عادت شما تبدیل شود، نیازمند تمرین بسیار است.
بعد از فراگیری خود کنترلی و مهارت مدیریت عواطف و قبل از اعطای فرصت برای بازگشت دوباره به زندگی زوجین این موارد را در نظر داشته باشید.
۱) پدیده خیانت صورت گرفته از طرف شریک عاطفی تان را بپذیرید و از مرحله انکار خارج شوید.
۲) برای اعتماد از دست رفته سوگواری کنید.
۳) برای تسکین خود به دنبال انتقام و جایگزینی نباشید.
۴) خشم خود را معتبر بدانید و برای خشم تان جایی باز کنید.
۵) علت خیانت را پیدا کنید و سهم خود را در پذیرش شرایط ناخوشایند فعلی بپذیرید.
۶) خود و طرف مقابل را ببخشید.
۷)رابطہ عاقلانه ای را آغاز کنید و مدیریت خود و رابطه را فراموش نکنید.
۸) از روانشناس کمک بگیرید.

تفاوت برخورد زنان و مردان در برابر خیانت

۱) زنان به خودسرزنشی گرایش دارند و مردان به سرزنش اطرافیانشان.
۲) زنان احساس غم،بی تفاوتی و بی ارزشی می کنند، درحالی که مردان احساس خشم و تحریک‌پذیری دارند.
۳) زنان حالت دلواپسی ، ترس و ناامنی دارند و مردان غرور خود را جریحه دار و عزت خود را از دست رفته میپندارند.
۴)زنان در این دوران تمایل دارند درباره مسائل شان صحبت کنند‌ در حالی که اکثر مردان صحبت درباره پدیده ناخوشایند پیش‌آمده یعنی خیانت را نشانه ضعف میدانند.
۵)مردان از هر گونه صحبت ، پرسش و واکاوی راجع به خیانت امتناع می ورزند در حالیکه زنان کنجکاوانه سوالات فراوانی در رابطه با پدیده پیش آمده دارند.
۶) اکثر زنان در این دوران برای درمان خود به غذا، روابط دوستانه و خرید های افراطی روی می آورند، در حالیکه عموم مردان با برقراری رابطه فیزیکی و فعالیت جسمانی سعی در فراموش کردن مسئله پیش آمده دارند.

دلایل ضروری برای مراجعه به روانشناس بعد از خیانت

باور غالب زوجین بعد از تجربه خیانت آن است که می دانم به کمک نیاز دارم، اما از آنجاکه مشکلات من بسیار بزرگ هستند، حرف زدن درد مرا دوا نمی کند.
خیلی طبیعی است که فکر کنیم مشکلات ما بزرگ هستند، یا اینکه چون در کودکی برایمان اتفاقاتی بسیار ناگوار افتاده، مسائل مان عمیق هستند. مهم نیست که چه کسی هستی و یا چه اتفاقاتی برایت افتاده تو می توانی با کمک صحیح بهتر شوی. مشکلات ما ناگهانی و به یکباره به وجود نیامده اند؛ بنابراین سریع هم از بین نمیروند.
در ابتدا باید با روان درمانگرمان احساس راحتی کنیم و ببینید با هم تناسب دارید و میتوانید با یکدیگر ارتباط درمانی برقرار نمایید. در مرحله بعد به خودمان اجازه دهیم که بتوانیم خود افشایی کنیم و خودمان را برای مشاورمان مطرح کنیم. یعنی آنچه در ذهن و زندگیمان می گذرد را به تدریج برایش شرح دهیم. شاید به ظاهر کاری ساده به نظر رسد اما متوجه می شویم که موانع زیادی جلوی آزادانه صحبت کردنمان را خواهد گرفت. پس سعی کنیم تا آنجا که می توانیم صادق باشیم. و در آخر برای “تغییر” تلاش کنیم. این مراحل قبل از بازگشت به زندگی و روال عادی با وجود تجربه خیانت لازم و ضروری محسوب می شود.

آگاهی از هیجان ها و نقش آن در بهبود شرایط بعد از تجربه خیانت

_آگاهی از هیجان ها : هیجانها پیامهایی هستند که نقش مهمی در بقای ما ایفا میکنند. هیجانها صرفاً پیامهایی هستند که مغز برای کمک به زنده ماندن ما در مقابل تهدید ادراک شده ارسال می کند. آگاهی از هیجان نخستین گام برای یادگیری مشاهده کردن هیجانها به جای واکنش نشان دادن به آنها یا عمل کردن بر اساس آنهاست.
_ پذیرش_ذهن_آگاهانه: عبارت است از مشاهده و پذیرش هیجان ها به جای واکنش نشان دادن به آنها. مهارت پذیرش ذهن آگاهانه بدون قضاوت، توام با انعطاف پذیری و تجربه فرد در لحظه حاضر اطلاق می شود. شما می توانید از طریق ارتباط با لحظه حاضر و یادگیری مشاهده و پذیرش تمامی مؤلفه های هیجان، تمرین انتخاب هوشمندانه و هدفمند پاسخهای خود را آغاز کنید. این کار باعث ایجاد فضایی می شود که به شما اجازه می دهد هنگام برانگیختگی هیجانی در لحظه انتخاب قرار گیرید و بتوانید نحوه پاسخ به هیجان را انتخاب کنید. پذیرش ذهن آگاهانه به شما کمک خواهد کرد به جای واکنش آنی، اجتناب یا تلاش برای کنترل هیجانها، آنها را مشاهده کنید و بپذیرید. این بدان معنا نیست که باید هیجانهای خود را «دوست داشته باشید»؛ بلکه به معنای مقاومت نکردن در مقابل
_ عمل مبتنی بر ارزش ها: یعنی پاسخ دادن به حس های دردناک با اقداماتی که منعکس کننده ارزشهای شما هستند، به جای عمل کردن بر اساس هیجان ها. هیجانهای دردناک تمایل به پرداختن به رفتار مبتنی بر هیجان و اجتناب از هیجان را برمی انگیزند. این پاسخ های مقابله ای موجب تشدید هیجان و طولانی شدن رنج می شوند. این واکنش ها منجر به اختلال های هیجانی و بدتنظیمی هیجانی مزمن می شوند. شفاف سازی ارزش ها در همه حیطه های زندگی نخستین گام در شناسایی عمل مبتنی بر ارزش ها در لحظه انتخاب است.
_ مقابله ذهن آگاهانه: استفاده از مهارتهای خاص برای کاهش شدت هیجانهای خود. هنگامی که هیجانهای شدید برانگیخته شدند و به طور ناگهانی با لحظه انتخاب مواجه شدید، مهارت مقابله ذهن آگاهانه می تواند به شما کمک کند قبل از اینکه تصمیم بگیرید تا بر اساس ارزش هایتان عمل کنید، هیجانهای خود را آرام کنید. تکنیکهای تن آرامی را به صورت روزانه تمرین کنید تا در لحظه انتخاب بتوانید از آنها بهره ببرید
_تمرین مهارتهای مبتنی بر مواجهه: به کارگیری مهارتهای کارآمدی هیجانی در حالت برانگیختگی هیجانی باعث افزایش اثربخشی این مهارتها می شود. وقتی از لحاظ هیجانی در وضعیت آشفته هستید با انجام فعالیتهای فوق سعی کنید با هیجان خود مواجه شوید.
آیا فکر می کنید تنها سوء استفاده فیزیکی نشانه رابطه عاطفی ناسالم است؟
پاسخ ما خیر است. امکان دارد ما سالها در رابطه ای باشیم که از ما سوء استفاده عاطفی می شود، بدون اینکه حتی از آن آگاه باشیم. گذر کردن از این روابط سخت است اما ماندن هم کار آسانی نیست.

بعضی از نشانه های سوء استفاده عاطفی

۱. رابطه ای که در آن ارزشها و باورهایمان تحقیر می شود. مدام پارتنرمان ما را کم اهمیت می شمارد و در اعتراض ما را حساس می داند.
۲. اگر پارتنرمان مدام ما را کنترل می کند و بر تمامی رفتار ما تسلط دارد. با ما مثل یک کودک رفتار می کند.
۳. اگر مدام تقصیر را بر گردن ما و دیگران می اندازد و هرگز خود را مقصر نمی داند. و در نتیجه هیچگاه عذرخواهی نمی کند.
۴. به نوعی ما را نادیده می گیرد. این بیشتر در رابطه کودک و والد اتفاق می افتد.