شرم زبانی، آسیبپذیری روانی و ناتوانی مهاجران در دادخواهی
-
دکتر ترانه موذنی
ضعف در دانش زبان و برقراری ارتباط چگونه مهاجران را به حاشیه میراند؟
در هیاهوی زندگی مهاجران، یکی از تجربههای تلخ اما نادیدهگرفتهشده، شرمیست که ریشه در ضعف زبانی دارد؛ شرمی که بهسادگی میتواند پلی شود برای عبور دیگران از مرزهای حقوق فردی مهاجر، بدون آنکه با مقاومت یا دادخواهی مواجه شوند. بسیاری از مهاجران، بهویژه در سالهای نخست ورود به کشور مقصد، بهدلیل تسلط ناکافی به زبان، احساس بیقدرتی، ناتوانی و حتی بیارزشی میکنند. این وضعیت، نه فقط مانعی زبانی بلکه زخم روانی عمیقی است که میتواند به نوعی سکوت تحمیلی و تحمل وضعیتهای آسیبزا منجر شود.
ریشههای پنهان یک شرم عمیق
اغلب مهاجران از کشورهایی با شرایط اقتصادی، سیاسی یا اجتماعی نابسامان آمدهاند؛ کشورهایی که فرصتهای زندگی در آنها محدود، آزادیهای فردی سرکوبشده و امید به آینده کمرنگ بوده است. بسیاری از این افراد پیش از مهاجرت، تجربههای روانی دشواری مانند فقر، تبعیض، خشونت یا سرکوب را پشت سر گذاشتهاند. این تجربهها در ناخودآگاه روانی مهاجر، نوعی آسیبپذیری ایجاد میکند که در ادبیات روانشناسی با اصطلاحاتی چون trauma-informed vulnerability یا «آسیبپذیری پس از ضربه روانی» شناخته میشود.
وقتی چنین فردی، بدون شبکه حمایتی و با زبان ضعیف وارد جامعهای جدید میشود، با مجموعهای از چالشها روبهرو میشود که نهتنها ساختار روانیاش را تحت فشار میگذارد، بلکه باعث میشود در برابر بسیاری از رفتارهای ناعادلانه یا سوءاستفادهگرانه، سکوت کند.
زبان؛ پل ارتباط یا دیوار شرم؟
زبان در مهاجرت، فقط ابزاری برای برقراری ارتباط نیست؛ زبان، قدرت است. توانایی صحبتکردن، درککردن، و ابراز وجود در زبان مقصد، نقش کلیدی در احساس هویت، امنیت و شأن فردی دارد. اما وقتی زبان دچار ضعف است، مهاجر نهفقط در سطح ارتباطات روزمره که در لایههای عمیقتر روانی احساس ناتوانی میکند.
این شرم زبانی، پدیدهای روانیست که باعث میشود مهاجران در جلسات اداری، درمانی، شغلی یا حتی اجتماعی، کمتر حرف بزنند، از حقشان دفاع نکنند یا از ترس قضاوت، سکوت پیشه کنند. این وضعیت گاه منجر به موقعیتهایی میشود که مهاجر مورد سوءاستفاده کاری، عاطفی یا اجتماعی قرار میگیرد—بدون اینکه حتی جرأت اعتراض یا شکایت داشته باشد.
روان تجاوزدیده، بدون زبان اعتراض
در رواندرمانی مفهومی با عنوان emotional violation یا «تجاوز عاطفی» وجود دارد؛ حالتی که فرد احساس میکند حریم روانیاش زیر پا گذاشته شده اما ابزار یا توان دادخواهی ندارد. برای بسیاری از مهاجران، ترکیب آسیبپذیری پیش از مهاجرت با شرم زبانی بعد از آن، زمینهای برای تجربهی تجاوز روانی و عاطفی میسازد—بدون آنکه حتی متوجه شوند در حال تجربهی نوعی تجاوز هستند.
برای مثال، مهاجری که در محل کار حقوقش کمتر از دیگران است، اما بهدلیل نداشتن اعتماد به نفس زبانی و ترس از اخراج سکوت میکند؛ یا زنی مهاجر که در محیط درمانی مورد بیاحترامی قرار گرفته اما نمیتواند به زبان انگلیسی تجربهاش را شرح دهد و از بیان درد خود صرفنظر میکند—اینها نمونههایی از خشونتهای روانی خاموشیست که زبان میتواند در آن نقش کلیدی داشته باشد.
نقش روانشناسان مهاجر و آشنا به زبان و فرهنگ
در این میان، مشاوران و رواندرمانگران آشنا به زبان مادری مهاجران، میتوانند نقش بیبدیلی ایفا کنند. این متخصصان، نهتنها به درک عمیقتری از شرم زبانی و زمینههای فرهنگی پشت آن دست مییابند، بلکه فضایی ایمن برای ابراز بدون فیلتر و بیواسطه فراهم میکنند.
رواندرمانی میتواند فرآیندی برای بازسازی قدرت درونی، ترمیم عزت نفس و بازیابی حس حقخواهی باشد. با استفاده از رویکردهایی چون طرحوارهدرمانی (Schema Therapy)، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) و درمان شناختی رفتاری (CBT)، روانشناس میتواند به مراجع کمک کند تا شرم زبانیاش را به رسمیت بشناسد، با آن مواجه شود و از آن عبور کند .
راهکارهایی برای توانمندسازی روانی در برابر شرم زبانی
۱. افزایش آگاهی نسبت به حق و حقوق فردی
مهاجران نیاز دارند که از حقوق قانونی، درمانی و کاری خود آگاه شوند. این آگاهی اولین گام برای دفاع از خود است.
۲. افزایش خودشفقتی (Self-Compassion)
باور اینکه ضعف زبانی یک نقص نیست، بلکه بخشی از فرآیند مهاجرت است، میتواند به کاهش شرم کمک کند.
۳. حمایتهای اجتماعی و گروهدرمانی
گروههایی متشکل از مهاجران با زبان و تجربه مشابه، فضایی فراهم میکنند که در آن سکوت شکسته و همدلی شکل میگیرد.
۴. نوشتار درمانی (Writing Therapy)
نوشتن به زبان مادری یا انگلیسی درباره احساسات، تجربهها و خاطرات میتواند راهی برای تخلیه روانی و تقویت صدای درونی فرد باشد.
۵. استفاده از شبکههای حمایتی با راهنمایی روانشناس یا مشاور
بسیاری از روانشناسان و مشاوران مهاجر، در ارتباط مستقیم با سازمانهای مردمنهاد (Non-profit) و مراکز خدماتی هستند که به شکل شبکهای برای حمایت از مهاجران فعالیت میکنند. با مراجعه به روانشناس یا مشاور آگاه به شرایط مهاجرت، میتوان معرفینامهای برای ارجاع به این سازمانها دریافت کرد. این مراکز، خدماتی از جمله مشاوره حقوقی، آموزش زبان، کارگاههای آشنایی با حقوق مهاجران، پشتیبانی روانی و کمک در یافتن منابع حمایتی را بهصورت رایگان یا با هزینه پایین ارائه میدهند. این حمایتها میتواند گامی موثر برای بازیابی قدرت روانی، آگاهی از حقوق فردی و پیشگیری از سوءاستفادههای رایج در سالهای نخست مهاجرت باشد.
تیجهگیری
شرم زبانی، فقط ناتوانی در حرفزدن نیست؛ تجربهای است که در روان بسیاری از مهاجران لانه میکند و آنها را در برابر تجاوزهای روانی، کاری و اجتماعی بیدفاع میگذارد. برای عبور از این چرخه خاموش اما پرقدرت، نیازمند آگاهی، حمایت و رواندرمانی با رویکرد فرهنگیمحور هستیم. هر مهاجری سزاوار آن است که صدای خود را بازیابد، احساس قدرت کند و بداند که زبان، گرچه ابزار مهمیست، اما کرامت انسانی به آن محدود نمیشود.