نقش زوجدرمانی در مهاجرت و بازسازی روابط
-
دکتر ترانه موذنی
مهاجرت تجربهای پیچیده و چندبعدی است که نهتنها فرد، بلکه ساختار خانواده و روابط زناشویی را نیز به چالش میکشد. تغییرات ناگهانی در سبک زندگی، ارزشها، نقشهای جنسیتی، و حمایتهای اجتماعی، روابط زوجها را تحتتأثیر قرار میدهد. بسیاری از زوجها در سالهای ابتدایی مهاجرت با تنش، فاصله عاطفی، احساس بیثباتی و حتی بحران هویت در رابطه مواجه میشوند. در این میان، زوجدرمانی میتواند بستری مؤثر برای بازسازی پیوندهای عاطفی، درک متقابل و تطبیق فرهنگی فراهم آورد.
مهاجرت؛ فرصتی برای رشد یا تهدیدی برای رابطه؟
مهاجرت اغلب با امید به آیندهای بهتر آغاز میشود، اما واقعیت آن چیزی فراتر از آرزوهاست. تغییر محیط، از دست دادن شبکههای حمایتی، بیکاری، فشارهای اقتصادی، و چالشهای فرهنگی میتواند به تدریج رابطه را فرسوده کند. نقشها و انتظارات زناشویی نیز دستخوش دگرگونی میشوند. زنی که در کشور مبدا خانهدار بوده، ممکن است در کشور مقصد به دنبال استقلال شغلی برود. مردی که در گذشته مسئول تأمین مالی خانواده بوده، ممکن است در آغاز مهاجرت با بیکاری یا ناتوانی در برقراری ارتباط مؤثر روبهرو شود. این جابجاییها گاه بدون گفتوگوی صریح اتفاق میافتند و باعث تعارضهای پنهان یا آشکار میشوند.
شکاف بیننسلی و تأثیر آن بر روابط
یکی دیگر از تأثیرات پنهان مهاجرت، فشار ناشی از تفاوتهای بیننسلی است. بسیاری از زوجها همزمان با تطبیق خود با فرهنگ جدید، باید نقش والدگری را نیز در فرهنگی دیگر ایفا کنند. فرزندان مهاجر معمولاً سریعتر با محیط جدید تطبیق پیدا میکنند و همین امر میتواند به تعارضاتی در سبک فرزندپروری منجر شود. فشار ناشی از حفظ فرهنگ اصلی در برابر فرهنگ غالب، احساس از دست دادن هویت یا کنترل، و نگرانی از “از دست رفتن نسل آینده” میتواند به استرس مضاعفی در رابطه منجر شود.
زوجدرمانی؛ فضایی برای گفتوگو، درک و همدلی
زوجدرمانی میتواند فضای امنی برای باز کردن این گرهها فراهم کند. در این فرآیند، زوجها یاد میگیرند که بهجای سرزنش یکدیگر، احساسات و نگرانیهای خود را با زبان غیرتهاجمی بیان کنند. درمانگر با آموزش مهارتهای ارتباطی، تنظیم هیجان، و حل مسئله، به زوجها کمک میکند که مجدداً به همدیگر گوش دهند، و بتوانند احساسات سرکوبشده را شناسایی و پردازش کنند.
ضرورت زوجدرمانی فرهنگمحور
در زمینه مهاجرت، استفاده از زوجدرمانی فرهنگمحور اهمیت مضاعف دارد. بسیاری از مسائل زوجین مهاجر، در دل مفاهیم فرهنگی، ارزشهای سنتی و هویت قومیشان ریشه دارد. درمانگری که با این مفاهیم آشنا نباشد، ممکن است نتواند به عمق مشکلات نفوذ کند یا ناخواسته جانبدارانه عمل کند. درمانگر همزبان و همفرهنگ، نهتنها به تسهیل ارتباط کمک میکند، بلکه میتواند معنای ضمنی رفتارها، نقشها و توقعات را بهتر درک کند و ترجمهای فرهنگی از تجارب زوج ارائه دهد.
ترکیب رویکردهای درمانی و حساسیت فرهنگی
در زوجدرمانی با مهاجران، استفاده از رویکردهای علمی همچون درمان متمرکز بر هیجان (EFT) برای بازسازی ارتباط هیجانی، درمان شناختی-رفتاری (CBT) برای بازنگری باورهای ناکارآمد درباره رابطه، و طرحوارهدرمانی (Schema Therapy) برای شناسایی زخمهای گذشته، میتواند بسیار مؤثر باشد. همچنین در برخی موارد، رویکرد ACT برای پذیرش تفاوتها و ایجاد تعهد به ارزشهای مشترک، ابزار قدرتمندی است. با این حال، کلید موفقیت این رویکردها در درک عمیق بافت فرهنگی و تجربه مهاجرتی مراجعان است. بدون این درک، حتی پیشرفتهترین تکنیکها نیز ممکن است سطحی و ناکارآمد باقی بمانند.
جمعبندی
مهاجرت میتواند فرصتی برای رشد فردی و زناشویی باشد، اگر زوجها بتوانند با کمک درمانگر حرفهای، فشارها و تحولات این مسیر را به گفتوگو و یادگیری تبدیل کنند. زوجدرمانی نهتنها به حل تعارضات میپردازد، بلکه به زوجها کمک میکند تا در دل ناپایداریهای مهاجرت، دوباره پیوندی عمیق، متعهدانه و معنادار با یکدیگر بسازند.
برای جامعه مهاجر، بهویژه ایرانیان مقیم کانادا، دسترسی به درمانگران همزبان و آشنا با فرهنگشان، پلی مهم به سوی بازسازی روابط و سلامت روانی پایدار است.