اگر امکان خواندن این مقاله را ندارید می توانید به فایل صوتی زیر گوش کنید.
بیشک یکی از معیارهای اساسی توسعه یافتگی یک کشور از یک سو شیوه اداره و مدیریت سیاسی و فرهنگی حاکم بر آن جامعه است و در سوی دیگر مردمی قرار دارند که با سطح آگاهی خود معیار و شاخص توسعه یافتگی یا عدم توسعه جامعه را میتوانند رقم بزنند. یکی از معیارهای مهم سنجش میزان توسعه یافتگی یک کشور در جهان امروز را باید وضعیت زنان آن جامعه و سطح آموزش و آگاهی خانواده ها و رسیدن به ذهن آگاهی بین افراد موثر جامعه در نظر گرفت. مسائلی مانند خشونت خانگی، سن ازدواج، فرصتهای اشتغال زنان، نوع نگاه مردان به جنسیت و زنانگی در جامعه مدرنیته امروز، از جمله معیارهای میزان توسعه یافتگی یک کشور محسوب می شود.
در واقع «زن در مقام کارمند» کتیبه ای است کوبیده شده بر سر دروازه جامعه ای که سودای مدرنیته را در سر دارد. استقلال مالی زنان یکی از تغییرات بزرگی است که دنیای مدرن امروز شاهد آن میباشد. تغییری که از بطن خانواده آغاز شد و توانست کل سیستم جامعه، فرهنگ و نظام اقتصادی را تحت تاثیر خود قرار دهد.
مانند تمام تغییراتی که یک سیستم به آن مبتلا میشود با خود چالش هایی به همراه خواهد داشت. آنچه در این میان حائز اهمیت است کارآیی ساختار خانواده و جامعه برای پذیرش چالش اشتغال زنان و مادران این سرزمین خواهد بود. خانواده از لحاظ ساختار، نظام عاطفی پیچیده ای ست که ممکن است دست کم دو یا سه نسل را در بر بگیرد. خانواده بدون توجه به سنتی یا مدرن بودن و ساخت کارآمد یا ناکارآمدی که دارد ناگزیر است خود را تا حد امکان به صورت مجموعه ای کارآمد و توانمند در آورد به نحوی که بتواند نیاز ها و اهداف اعضای خود را برآورده سازد بدون آن که دائماً اعضای خود را در جهت دستیابی به اهدافشان از جمله آزادی برای تصمیم گیری یا تمایل به اشتغال محدود نماید.
زن و مرد سنتی در نقاب مدرنیته
در شرایط حاضر با اشتغال زنان و با بی اعتبار شدن تدریجی نقش های سنتی زن و مرد، تعیین دقیق مسئولیت های زن و شوهر مشکل خواهد بود. از دیرباز و بر اساس رسوم متداول نقش مرد در خانواده تحصیل درآمد و نقش زن انجام کارهای خانه و نگهداری از فرزندان بوده است. اما وقتی زن و مرد هر دو بیرون از منزل کار میکنند زن اغلب مسئولیت دوگانه ای پیدا می کند. تحولات تدریجی، اشتغال زنان و مسائل مربوط به دخل و خرج هم اغلب موجبات اختلاف زن و شوهر را فراهم می سازد.
با توجه به نقش امور مالی میتوان انتظار داشت که فعالیت مشترک زن و شوهر در تحصیل اسباب معاش و پرداخت هزینه ها زمینه یکپارچگی میان زن و شوهر را فراهم کند اما آن چه قرار است اسباب همکاری بیشتر باشد اغلب در جهت جدایی آن ها از هم عمل میکند. در زمینه دخل و خرج اغلب با انواع باورهای ذهنی در خصوص انصاف، کنترلگری، رقابت و سایر معانی نمادین که به فعالیتهای مشترک زوجین لطمه میزند برخورد میکنیم. بسیاری از زوج ها بر سر چگونگی پرداخت مخارج با هم اختلاف نظر دارند و بسیاری از آنها بعد از بررسی فهرست مخارج، یکدیگر را به بی توجهی در خرج کردن و ولخرجی متهم می سازند و معمولاً کسی که بیشترین بخش درآمد خانواده را تأمین می کند درصدد کنترل مخارج، طبقه بندی اولویت ها، و نوع خرج کردن بر می آید و طرف مقابل به عنوان یک اقدام تلافی جویانه در برابر اِعمال کنترل، پول بیشتری خرج می کند.
زوجهایی که هدف خود از رابطه را گم کردهاند یا در میان نقش جنسیتی خود و هدفشان از ازدواج سردرگم شده اند در ارزیابی سهم یکدیگر با دشواری روبرو می شوند.در مواردی زن و شوهر بر سر اینکه هر کدام چه اندازه در تحقق هدف نقش داشتند کارشان به بحث و اختلاف نظر میکشد.یکدیگر را به زیر پا گذاشتن پیماننامه ازدواج متهم میکنند و مدعی هستند که بیش از سهم و حد خود کار می کنند. زیربنای این قبیل منازعات را میتوان در باورها و طرز تلقی زوجین از نقش خود و نقش طرف مقابل جستجو نمود که کار را به اختلاف می کشاند.
راهکار های پیشنهادی برای توافق مالی
۱) هر یک از زوجین مسائل زندگی مشترک را از دیدگاه خود با توجه به فراوانی و تکرار آن مسئله در روزهای اخیر روی برگه ای بنویسد و سپس موانع فکری یا احساسی که بر سر راه وصول توافق وجود دارد را به صورت فهرستی جداگانه برای هر مسئله ای یادداشت کند و در نهایت هر یک به صورت جداگانه به این سوال پاسخ دهند:
در شرایطی که از تاثیر مخرب خودمداری ،افکار مخرب ناخودآگاه و باورهای توجیه کننده خود ، آگاهی دارم چگونه میتوانم تغییرات اصولی و بنیادی را در زندگی زناشوییمان انتظار داشته باشم ؟
۲) پذیرفتن دیدگاه انعطاف پذیرتر و مشارکت جمعی در انجام امور منزل به جای تاکید بر «من» ، «نقش من» و. « درآمد من » به « ما » فکر کنید.ضمیر «ما» را در رابطه زوجی خود تعریف کنید و حدود آن را با توافق یکدیگر مشخص نمایید.
۳) وضع قوانین رفتاری کاملا مشخص و شرایط تقسیم کار به صورت کاملاً واضح به منظور تسهیل در انجام امور مالی مشترک
۴) تنظیم بودجه بندی و درآمدهای خانواده به گونه ای صورت پذیرد که منافع دو طرف تامین گردد و از بروز لجبازی و اقدامات تلافی جویانه یکدیگر اجتناب شود. به عبارتی میزان مخارج فردی خود و مخارج مشترک را به شکل واضحی مشخص نمایید .
۵)معانی پنهان و برداشت های ذهنی خود را از عباراتی مثل تساوی حقوق زن و مرد، عدالت، انصاف، مخارج مشترک و …. را به صورت کاملا شفاف با همسر خود در میان بگذارید.
۶) اداره امور مالی خانواده فارغ از نقش اصلی نان آوری که بر عهده زن یا مرد است بر اساس اولویت ها در نظر گرفته شود. مخارج ضروری در ابتدا مشخص گردد و پس از تخصیص درآمد، درباره باقیمانده آن برای و همچنین پس انداز تصمیم گرفته شود.
۷) حتما در مشاوره پیش از ازدواج نحوه اختصاص درآمد تنظیم مخارج،ساعات کاری، ارزش های شغلی یکدیگر را به صورت کاملا واضح و شفاف در نظر بگیرید. اگر در جزئیات و کلیات امور مالی از جمله اشتغال یا عدم اشتغال همسر خود اختلاف نظرهایی دارید قبل از ازدواج رسیدن به توافق الزامی خواهد بود. زیرا با ازدواج و تولد فرزند چالش های مالی حل نشده ابعاد پیچیده تر و در مواردی غیر قابل حل پیدا خواهد داشت .
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی