یکی از بنیان های اساسی در رابطه زناشویی، تعهد است. حفظ تعهد در تحکیم و بقای این رابطه نقش بسزایی دارد. عدم تعهد (خیانت ) یکی از آسیب های جدی با تبعات جبران ناپذیری است که زوجین ممکن است تجربه کنند. وقوع خیانت لزوم مداخلات روان شناختی را بیش از پیش مطرح می کند. در ادامه به موضوع برخورد با خیانت مرد می پردازیم.
جنسیت در خیانت
خیانت مردان زمانی واقع می شود که مرد مخفیانه قرارداد انحصار رابطه جنسی را نقض کند.در واقع تک همسری در رابطه زناشویی اصل اساسی و پذیرفته شده تلقی می شود. کشف یا برملا شدن خیانت یک واقعه روان خراش است. کشف خیانت،توأم با شوک و درد شدید جسمی و عاطفی است. پژوهش ها نشان می دهد که اثر خیانت در وقوع آزردگی و تداوم احساس عدم رضایتمندی زوجین بسیار شدید است. واکنش های عاطفی زنان قربانی خیانت عبارت است از خشم، غصه، اضطراب، و حسـادت. زوجها با خبر خیانت همسرشان بهت زده می شوند و وقتی قدم به درمان می گذارند سعی شان بر این است که رابطه مشترک را به شکلی حفظ کنند و سوال اساسی زنان بعد ازوقوع خیانت مردان این است که این زندگی بعد از خیانت ارزش ماندن دارد یا نه؟
عدم تأمین دو نیاز اساسی که زمینه ساز خیانت مردان است.
خیانت زمانی رخ میدهد که نیاز جنسی و یا صمیمیت در روابط یک یا هر دو زوج راضی کننده نباشد و موانع وقوع خیانت، ضعیف باشند یا وجود نداشته باشند. نقش دو متغیر رابطه جنسی و صمیمیت در اغلب روابط زوجین قابل ملاحظه است. چرا که چالش هایی را توصیف می کنند که تعریف خیانت را میتواند به میزان قابل توجهی تغییر دهد.برای اطمینان فرض کنیم که اگر همسران با یکدیگر احساس صمیمیت کنند معمولاً دو واژه صمیمیت و رابطه جنسی را در مواردی به جای یکدیگر به کار میبرند ، ولیکن احتمالاً رابطه جنسی می تواند در نبـود صمیمیت اتفاق بیافتد و صمیمیت همیشه با فعالیت جنسی رابطه ندارد. در حقیقت این دو واژه علی رغم شباهت هایی که دارند از اساس با یکدیگر متفاوت هستند.
بدون شک، ایجاد تعادل میان این دو تجربه انسانی در روابط، نشان دهنده اوج لذت و عمق رنج عاطفی است که می تواند ریشه در خیانت داشته باشد.
رابطه جنسی در مقابل صمیمیت
رابطه جنسی: بهترین تعریفی که از رابطه جنسی می توان ارائه کرد عبارت است از تماس جسمی و شهوانی پیش رونده ای که نهایتا ارگاسم را شامل می شود. رابطه جنسی مستلزم صمیمیت نیست. صمیمیت واژه ای است که بر میزان رابطه عاطفی دلالت دارد. در رابطه صمیمی، افراد، افکار، ابراز احساسات خصوصی خود را با یکدیگر به اشتراک می گذارند که برای یکدیگر رفاه به همراه دارد.صمیمیت شامل احساس دوست داشتن و نزدیکی به یکدیگر است. در حالی که برقراری رابطه جنسی به عشق یا رابطه عاطفی و وابستگی، بستگی ندارد.
رابطه بین این دو واژه در این حقیقت نهفته است. وقتی رابطه جنسی و صمیمیت با یکدیگر اتفاق می افتد، احتمال رابطه عاشقانه بیشتری وجود دارد و معمولا دو طرف از تقویت و برقراری رابطه لذت بیشتری می برند. برای اطمینان، افراد می توانند رابطه صمیمی را شکل دهند که رابطه جنسی را در بر نگیرد و نیز رابطه جنسی می تواند اغلب در غیاب رابطه صمیمی اتفاق بیافتد.
معنی خیانت مردان برای همسرانشان
برای افرادی که درگیر روابط متعهدانه ای مانند ازدواج هستند کمتر جمله ای می تواند به اندازه همسرم با فردی رابطه دارد، دردناک باشد. برای بسیاری از همسران آسیب دیده این جمله بیانگر رسیدن به این نتیجه است که رویای عشق و تعهد مادام العمرشان نابود شده است. عده ای احساس می کنند از آنان سوء استفاده شده، ساده لوح اند، یا فریب خورده اند. بعضی نیز خود را سرزنش می کنند: «کجا کم کاری کردم؟» یا «چه کار اشتباهی کرده؟ یا من چقدر مقصر بودم؟» خیلی از زوج های آسیب دیده وقتی که برای پی بردن به آنچه اتفاق افتاده تقلا می کنند، چنین فکرهایی از ذهن شان می گذرد که گهگاهی افکار مغشوش و سردرگمی را به وجود می آورد که نتیجه اش احساس شکست و اضطراب شدید خواهد بود. انبوهی از هیجان ها با این افکار همراه اند مثل خشم، غم، ترس، اضطراب، احساس گناه، و شرمساری، و گاهی کرختی و بی حسی، وقتی همسر آسیب دیده درگیر پیمان شکنی همسرش می شود تمام زندگی روزمره اش مختل خواهد شد.
نحوه برخورد با خیانت مردان
درمان زوج هایی که خیانت را تجربه می کنند موقعیت پیچیده ای است و کار بالینی زیادی می طلبد و زوج درمانگران متفق القول هستند که خیانت یکی از دشوارترین مشکلات بالینی است که با آن روبرو می شوند. اغلب خود درمانگران نیز در برخورد با زوجی که که تجربه خیانت دارند و از یکدیگر بیگانه شده اند آن هم در یکی از دشوارترین و آشفته ترین زمانهای زندگی شان، مردد می شوند که چه کنند.
زوج درمانی در سه مرحله انجام می شود: کمک به زوج ها برای:
(۱) مقابله با بحرانهای بلافصلی که پس از اقرار به خیانت یا آشکار شدن آن بروز می کند
(۲) درک دلایل اصلی خیانت که احتمالا باید تغییر کنند
(۳) ادامه دادن به زندگی، چه باهم و چه جدا از هم.
گاهی آنان تصمیم می گیرند به زندگی مشترک شان ادامه دهند و بعضی دیگر نیز آن را خاتمه می دهند، که دلیل آن گاهی آسیب های شدیدی است که خیانت به رابطه زناشویی آنان زده و گاهی نیز در پی فرآیند کاوش علت های خیانت یکی یا هر دو نفر متوجه سالم نبودن رابطه زناشویی شان می شوند، وظیفه زوج درمانگر در چنین شرایطی کمک به زوجها است تا:
(۱) در مورد نحوه ای که می خواهند باقی زندگی شان را سپری کنند تصمیم عاقلانه ای بگیرند. چه بخواهند با هم بمانند و چه جدایی را انتخاب کنند.
(۲) رفتارهای خاصی را که برای دست یابی به اهداف شان لازم است عملی کنند.
مهم ترین هدف مرحله دوم درمان، کمک به زوج ها است تا عوامل زمینه ساز خیانت همسرشان را بفهمند. برای کمک به زوج در دست یابی به این هدف، ما اغلب مهارت های ارتباطی متعددی را به آنان می آموزیم و آنان را در گفتگوها راهنمایی می کنیم، درمانگران دیگری ممکن است بدون به کارگیری رویکردهای مهارت بنیان به زوج ها کمک کنند تا عوامل زمینه ساز خیانت را بیابند.
(۳) و در نهایت التیام یابند.
دشواری های درمان خیانت مردان در رابطه زناشویی
چه چیزی درمان خیانت مردان را دشوار می کند؟
دلایل احتمالی متعددی وجودی دارد. نخست آنکه پس از برملاشدن خیانت مردان، همسرشان برای مدتی به شدت آشفته است. زوج درمانگران گزارش می دهند که برای همسر آسیب دیده، هیجان های شدید اغلب در طیفی از هیجان های مستقیم در مورد همسر خائن تا احساسات درونی شرمندگی، افسردگی، درماندگی، آزار، و طردشدن نوسان دارد. به علاوه، برانگیختگی هیجانی که این دسته از زوجها تجربه می کنند، احتمالاً ادراک ، موقعیت سنجی و بینش صحیح همسران خیانت دیده را تحت تاثیر منفی قرار می دهد. هم چنین، درمانگران به هنگام مواجهه با زوجین پیمان شکن فوریت بیش تری را تجربه می کنند. وقتی که زوج ها به شدت آشفته اند، هراس شدیدی وجود دارد که مبادا رابطه شان از کنترل خارج شده، و خودویران گر شوند. متخصصان بالینی و زوج درمانگران احساس می کنند به مداخله سریع و مؤثری برای کنترل موقعیت نیازمندند.
خیانت مردان علل متعددی دارد
برای آگاهی از اینکه چرا و چگونه خیانت اتفاق می افتاد به یک چارچوب مفهومی در زوج درمانی نیاز داریم. ویژگی های متعددی در رابطه زوجی وجود دارد که می تواند احتمال وقوع خیانت را افزایش دهد یا بهبودی آن را دشوار کند. مشخص ترین آنها تعارض بالا، و صمیمیت عاطفی یا جنسی کم است. تأثیرات ظریف آن می تواند منجر به عدم تعادل در قدرت، تفاوت در انتظارات از نقش های زوجی، یا نداشت چشم انداز بلندمدت برای ازدواج شود. تعارض های ارتباطی مزمن با فاصله عاطفی فراتر از عوامل مخاطره آمیز اولیه عمل می کنند، و می توانند تلاش های زوج برای پایان دادن به خیانت مردان یا درمان را بی اثر کنند. پس از وقوع خیانت بازیابی اعتماد و امنیت در رابطه زناشویی به اندازه کافی دشوار است، اما زمانی چالش برانگیرتر می شود که مهارت های ضروری صمیمیت و گفت و گو برای حل تعارض های ارتباطی ناکارآمد باشند. می دانیم زوج هایی که روابط مستحکم و سالمی دارند، اگر رابطه شان در معرض استرس های طولانی مدت و گسترده ای قرار گیرد، احتمالا بیشتر نسبت به خیانت آسیب پذیر می شوند. عوامل استرس زای متداولی مثل فشارهای شغلی و خانوادگی، فشارهای اقتصادی مادامی که برای دوره ای طولانی در هم آمیزند و پایدار باشند، می توانند بنیان های یک رابطه را فرسوده کنند. مردان در صورتی برای خیانت مستعدتر می شوند که زمان کمتری را با کسانی بگذرانند که آنان را به روابط وفادارانه و متعهدانه تشویق می کنند.
بعد از دیدن خیانت از سوی همسر تنها راه برون رفت از کینه ایجاد شده نسبت به خانواده همسر خیانتکار فقط پیشرفت شما است. انگیزه برای پیشرفت یعنی تلاش برای بهتر کردن اوضاع. برای این که در ترمیم آسیب های شدید خیانت عاطفی به موفقیت مطلوب برسید پیشرفت را نوعی فرآیند رو به رشد در نظر بگیرید. یعنی هربار سعی کنید اوضاع را کمی بهتر کنید. گاهی افراد دست از پیشرفت خود می کشند، چون نمی دانند چطور یک مشکل را حل کنند. این که در شرایط عاطفی مستقیما از حال بد به حال خوب برسید تقریبا غیر ممکن است. اما به محض این که ۱۰٪ اوضاع را بهتر کنید رسیدن به ۲۰٪ حال بهتر آسان تر می شود. بعد راحت تر می توانید اوضاع را ٪۴۰ بهتر کنید و همین طور الى آخر. در صورت امکان سعی کنید شرایط را کمی بهتر کنید اما اگر نمی توانید تجربه خود از شرایط را بهتر کنید.
مثلا یکی از مشکلات رایج بعد از خیانت عاطفی کینه گرفتن از اعضای ارزشمند خانواده خیانتکار است. به این فکر کنید که چه چیزی می تواند رابطه تان را با مثلا مادر شوهرتان ٪۱۰ بهتر کند. مثلا به نشانه آشتی برای او گل بفرستید. اگر تلاشتان به بهتر شدن اوضاع کمک نکرد تجربه خود از موقعیت را تغییر دهید. یعنی به جای این فکر منفی که مادر شوهرتان شمارا طرد کرده یا شما را به خاطر خیانت و این مشکلات مقصر می داند به او به چشم زن ناراحتی بنگرید که نا امیدانه تلاش می کند با درد خود کنار بیاید. این نگاه رفتار او را توجیه نمی کند اما تجربه شما از شرایط را بهتر می کند (این نوع نگاه می تواند در خیلی از شرایط مهم و بحرانی دیگر نیز به شما کمک کند.) بازهم تکرار می کنم که ما روی رفتار دیگران کنترل نداریم اما کنترل تعبیرمان از شرایط کاملاً دست خودمان است. اگر برای بهتر کردن تعبیرمان از شرایط تلاش نکنیم مرتکب اشتباهات مشابه می شویم و از درد های مشابه رنج خواهیم برد.
خیلی از مرد ها و خیلی از زن ها وقتی می بینند که تعارضاتی را با همسرشان در زندگی مشترکشان
دارند و هم چنین خلاء های عاطفی و سکشوآل در روابطشان وجود دارد به این فکر می افتند که برای تأمین این نیاز ها وارد رابطه های موازی باید بشوند. تعارضات زناشویی داخل یک زندگی اعم از خلاء عاطفی، مشکلات سکشوآل و مسائلی مانند این عوامل. تماماً باید منجر به نا رضایت مندی زناشویی بشود نه منجر به خیانت! آنچه که منجر به خیانت می شود و فرد برای جبران این خلاء به دنبال خیانت می رود فقط یک علت دارد و آن هم بی وفا بودن طرف خیانت کار می باشد. برای اصلاح درد، روی دلایل احتمالی آن تمرکز نکنید. این دسته از نشخوار های فکری، فکر به دلایلی است که هیچ ربطی به خود درد ندارد، تنها آن را تقویت می کند. (تمرکز ذهنی روی هر چیز باعث تشدید و تقویت موضوع مورد نظر می شود.)
با تشدید درد توجه بیشتر معطوف به ویژگی هشدار دهنده ی درد می شود تا خصوصیت انگیزشی آن. مثل این است که به جای خاموش کردن آتش به صدای آزار دهنده آژیر واکنش نشان دهید. دلایل درد باعث پایدار ماندن آن نمی شود. مثلا، شاید یک تکه شیشه پوستتان را ببرد اما پارگی و التهاب پایانه عصبی باعث پایدار ماندن درد می شود. فکر کردن به این که چرا دستتان را بریده اید به التیام زخم کمک نمی کند. به همین ترتیب، دروغ، خیانت یا سوء استفاده شریکتان از شما باعث ایجاد درد در شما شده است. فکر به این که چرا او این بدی را در حق شما کرده است باعث می شود در ذهن او زندگی کنید و از درمان و رشد خود باز بمانید. درد به شما می گوید همین حالا از طریق اقدامات مثبت ارزش خود را دوباره به دست آورید و تنها راه از بین رفتن درد همین است.
مراجعانی که به دلیل گرفتار ماندن در بوته های خار دار خیانت عاطفی به من ارجاع داده می شوند، همواره درگیر این مشغله ذهنی هستند که چرا شریکشان این کار را انجام داده (یا بدتر، آن ها چه کرده اند که باعث خیانت شریکشان شده است) این تفکر قلبم را به درد می آورد. تمرکز روی انگیزه خیانتکار نه تنها فرد را از فرایند درمان باز می دارد بلکه مرور انگیزه ی شریک برای خیانت کاملا بی فایده است. هرگز نمی توان با قطعیت گفت چرا کسی به یک پیوند عاطفی خیانت می کند.
مثلا، فرض کنید شریکتان به شما دروغ گفته، خیانت کرده یا از شما سوء استفاده کرده زیرا افسرده، مضطرب، متوهم یا پریشان بوده یا زیادی نوشیده، کم ورزش کرده یا چند عامل احتمالی را تجربه کرده است. فکر کردن به انگیزه خیانت در بهترین حالت پیش شرط های احتمالی خیانت را مشخص می کند اما هرگز نمی توان به دقت تشخیص داد چرا شریکتان تصمیم به خیانت گرفته است. بهتر است به جای این که به دلایل تحمیل درد فکر کنید تمرکزتان را روی پیام درونی درد که همان درمان، ترمیم و بهبود است بگذارید.
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی
2 پاسخ
اخیرا متوجه شدم همسرم داره بهم خیانت میکنه ،نمیدونم چیکار کنم سردرگمم ،بقیه میگن به روش نیار خودش دست میکشه از کارش و پشیمون میشهفخیلی برام سخته کنار اومدن با این قضیه و عادی رفتار کردن ،بنظرتون کار درستیه؟
افراد زمانی که درشرایط روحی خوبی قرار ندارند ممکن است با دوستان و اطرافیان خود درد و دل کنند و مشکل خود را درمیان بگذارند و علی رغم اینکه دوستان ما با نیت های خیرخواهانه به ما مشاوره می دهند اما ممکن است این مشاوره ها پایه و اساس درستی نداشته باشند و موجب وخیم تر شدن اوضاع شود ،به شما پیشنهاد میکنم حتما به مشاوره خیانت مراجعه کنید.