اگر امکان خواندن این مقاله را ندارید می توانید به فایل صوتی زیر گوش کنید.
درمان پزشکی آلزایمر
بی تردید هدف نهایی از پژوهش درباره بیماری آلزایمر یافتن درمان موثر است.در جامعه علمی ، خوش بینی زیادی وجود دارد که وقتی درمان پیدا شود کسانی که به سایر بیماریهای تباه کننده مغز مبتلا هستند نیز از آن بهرهمند خواهند شد.
✓ دو دارویی که انتقال دهنده عصبی استیل کولین را هدف قرار میدهد تاکرین( Tacrine) و اریسپت ( Aricept ) هستند. تاکرین میتواند عوارض مسموم کننده در کبد ایجاد کند و مقدار مصرف لازم آن برای برخی افراد خیلی زیاد است. آریسپت در هدف قرار دادن نشانه های شناختی به اندازه تاکرین موثر است اما این دارو عوارض جانبی معده یا روده ای از جمله اسهال و تهوع به دنبال خواهد داشت. هر دوی این داروها این حسن را دارند که بیمار را از نشانه های شناختی آزارنده ای که در مراحل مقدماتی این بیماری روی میدهند، برای مدتی خلاص می کند.
✓ درمان با جایگزینی استروژن که معمولاً برای کاهش دادن نشانه های تغییرات هورمونی در خانم های مسن مورد استفاده قرار می گیرد، به عنوان مداخله ای برای به تعویق انداختن تباهی شناختی در زنان مبتلا به بیماری آلزایمر نویدبخش است.
✓سومین طبقه از درمان های دارویی رادیکالهای آزاد را هدف قرار می دهند. رادیکالهای آزادی که به نوبه خود به نورون هایی که بافت مغز را احاطه کردهاند صدمه میزنند.آنتی اکسیدان ها عواملی هستند که میتوانند رادیکالهای آزاد را خنثی کنند، بنابراین درمان دیگری برای بیماری آلزایمر محسوب می شوند.یکی از این داروها سلیجیلین (deprenyl or Eldepry 1) است که به عنوان درمان کوتاه مدت ، موثر به نظر میرسد ، اما در دراز مدت فایده زیادی نشان نداده است.
مدیریت رفتاری نشانه ها
در حالی که پژوهشگران زیست_ پزشکی جستجوی خود را برای ادامه درمان هایی که بتوانند نشانههای بیماری آلزایمر را مداوا کند یا تسکین دهند ادامه میدهند، روانشناسان رفتاری در حال تدارک دیدن راهبردهایی برای به حداکثر رساندن عملکرد روزمره افراد مبتلا به بیماری آلزایمر هستند. این تلاش ها عمدتاً « مراقبان» آن فرد بیمار را نیز مورد توجه قرار میدهد. یعنی کسانی که معمولاً مسئولیت مراقبت از فرد مبتلا به این بیماری را برعهده دارند.
مراقبان اغلب عوارض ناخوشایند و فشارهای مستمری که بر آنها وارد میآید را متحمل میشوند، عوارضی که فشار بر مراقب نامیده می شود.با این حال، میتوان راهبردهای رفتاری را به مراقبان آموزش داد تا بتوانند استقلال بیمار را تقویت کنند و رفتارهای آزارنده او را کاهش دهند. مراقبان میتوانند برای اداره کردن استرس هیجانی مرتبط با نقش خود دستورالعمل هایی را فرا بگیرند.
راهبردهای رفتاری
راهبردهای رفتاری میتوانند فراوانی سرگردانی و پرخاشگری در بیماران مبتلا به آلزایمر را برطرف کنند یا حداقل کاهش دهند. راهبردهای رفتاری که هدفشان افزایش دادن استقلال بیمار است عبارتند از:
کمک رسانیها ، الگوها و رهنمودها به صورت مراحلی که شامل خود مراقبتی میشوند. برای مثال بیمار را می توان ترغیب کرد مراحل لباس پوشیدن را بازآموزی کند و بعد با تحسین و توجه برای انجام دادن این مراحل تقویت مثبت شود. یک رویکرد احتمالی دیگر خاموشی است. مراقب برخی از رفتارهای ایذایی را نادیده می گیرد، با این قصد که تقویتی را که به نگهداری آنها کمک کرده است حذف کند.
این مداخله های رفتاری را میتوان از طریق درمان فردی یا گروهی به مرحله عمل در آورد.
مراقبان بر اساس تجربیات خودشان میتوانند راهبردهای عملی را به یکدیگر در گروه آموزش بدهند. حمایت عاطفی که مراقبان می توانند برای یکدیگر تامینکنند به اندازه آموزش عملی که دریافت میکنند با ارزش است. سرانجام اینکه اگر فشار وارد بر مراقبان کاهش یابد می تواند مراقبت با کیفیت بهتری را برای بیماری آلزایمر فراهم نماید.
بنابراین ملاحظه می کنید که گرچه چشم انداز بیماری آلزایمر برای همه افراد درگیر وحشتناک و عذاب آور است اما مداخله های رفتاری موجود می توانند مفید باشند.
سرمشق گیری
از سرمشق گیری می توان به گونه ای استفاده کرد که بیمار از طریق تقلید، مهارت های قبلی را بازآموزی کند.
مدیریت زمانی
به این صورت میتواند مفید واقع شود که اگر به مراقب آموزش داده شود از برنامه روزانه دقیقی پیروی کند، بیمار به احتمال بیشتری قادر خواهد بود فعالیت های روزمره خود را به صورت منظم انجام دهد .
درمان شناختی آلزایمر
«تراکم عقیده» و «پیچیدگی دستوری» میتواند پیش بین قدرتمند زوال عقل باشد. آنچه اهمیت بسیار دارد این است که مغز را میتوان «ورزش داد» که نتیجه آن به نتیجه ای که از ورزش بدنی حاصل میشود شباهت دارد.
به عبارت بهتر افرادی که در طول زندگی از لحاظ شناختی فعال بودند و فعالیت های فکری متعددی انجام میدادند نسبت به همتایانش مشکلات شناختی کمتری گزارش میدادند .
فعالیت عقلانی مداوم مغز را به گونه ای تحریک میکند که منافع بلندمدت دارد.
✓ابراز هیجانی مثبت با سلامت شناختی افراد همبستگی آماری بالایی دارد. ابراز هیجان های مثبت مانند شادی، عشق، امید،حق شناسی و خرسندی حتی در اوایل زندگی، دریچه ای را می گشاید که میتوان از طریق آن، آینده را به صورت سلامتی بلندمدت و خشنودی نگریست. همینطور ابراز هیجان منفی در اوایل زندگی، زمینه را برای زندگی آماده می کند که کوتاه و ناسالم است.
اکنون میدانیم که رفتارهای سلامت بخش نهتنها از کل بدن مراقبت می کنند، بلکه ورزش شناختی و هیجان پذیری مثبت را نیز شامل می شوند که برای مغز مفید هستند.
سالمندی بیماری نیست بلکه مرحلهای از چرخه زندگی است که مسائل رشدی خاص خود را دارد و بسیاری از این مسائل با از دست دادن چالاکی جسمانی، تیزی ذهن، دوستان و عزیزان ،منزلت و قدرت ارتباط دارند.
در عین حال سالمندی با انباشت خردمندی همراه است و فرصتی است که فرد میتواند تجربیاتش را به نسلهای بعد منتقل کند. برخلاف سالمندان سالم، سالمندان بیمار با انواع اختلالات روانی و جسمانی و یا هر دوی آنها دست به گریبانند. اختلالات شناختی توانایی عملکردی و بقای آنها را به خطر میاندازد.
روانپزشکی سالمندان با پیشگیری، تشخیص و درمان اختلالات روانشناختی در سالمندان سروکار دارد. استرس های عمده سالمندی عبارتند از بیماری های مزمن و حاد، مصرف همزمان داروهای درمانی ، تداخل مشکل ساز دارویی و تداخلات دارویی_ بیماری.
براین اساس روانپزشک سالمندان بایستی توانایی تشخیص بیماری های روانی و جسمی بیماران خود را دارا باشد و نیز از مهارت های علوم اجتماعی و دانش مربوط به سیستمهای ارائه مراقبت های بهداشتی نیز برخوردار بوده و از میزان حمایتهای مالی و اجتماعی به خصوص در آسایشگاه های سالمندان آگاهی داشته باشد.
از دست دادن شغل، بازنشستگی اجباری یا اختیاری با از دست دادن منابع مالی منزلت اجتماعی و بخش اعظم شبکه اجتماعی فرد همراه است. از دست دادن هم سن و سال ها بر اثر مرگ ،بیماری و مهاجرت سبب میشود فرد از لحاظ روانی از افراد محبوب صمیمی در اطراف خود محروم شود.
شرح حال کامل روانپزشکی شامل شناسایی مقدماتی (اسم ،جنس، وضعیت تاهل)، شکایت عمده، سابقه بیماری فعلی، سابقه بیماری های قبلی و سوابق شخصی و خانوادگی است.
در ارزیابی وضعیت روانی فرد سالمند نحوه تفکر، احساس و رفتار بیمار در جریان معاینه مورد بررسی قرار میگیرد. در بیماران مسن ،روانپزشک ممکن است نه تنها با یک معاینه به تمام سوالات تشخیصی پاسخ بگوید بلکه ممکن است به دلیل نوسانات وضعیت روانی بیمار معاینه مکرر در این زمینه لازم باشد.
توصیف کلی، ارزیابی عملکرد، خلق احساسات عاطفه، اختلالات ادراکی، برونده کلامی، کارکرد دیداری فضایی، تفکر، وضعیت هوشیاری و شناخت موقعیت سنجی، میزان حافظه، تکالیف هوشی، خواندن و نوشتن و قضاوت در حین ارزیابی روان پزشکی و گرفتن شرح حال تخصصی از فرد سالمند مورد بررسی قرار می گیرد.
در درمان اختلالات شناختی سالمندان شناسایی و ارائه راهبردهای پیشگیرانه علی الخصوص در مورد بسیاری از بیماریهای مرتبط با سن که به شکل بی سر و صدا شروع می شوند و در طول چند سال اخیر پیشرفت می کنند از اهمیت بسیاری برخوردار است.
نقایص شناختی
نقایص شناختی که با اختلال های مرتبط با پیری و سالمندی معرفی شدند، بنا به تعریف از دیدگاه زیستی بهتر شناخته می شوند.با این حال دیدگاه زیستی هنوز نتوانسته است برای یکی از فلج کننده ترین اختلال های شناختی یعنی بیماری آلزایمر درمان مطمئنی به وجود آورد.
تا زمانی که درمانی پیدا شود افراد مبتلا و خانوادههای آنها که زندگی شان تحت تاثیر این اختلال قرار دارد باید انواع روش هایی را که عذاب ناشی از بیماری های شناختی از جمله آلزایمر را کاهش میدهند امتحان کنند. برنامه های تحقیقاتی متعددی برای پیدا کردن راهبردهایی جهت کاستن از فشار وارد بر مراقبان اصلی در جریان است.این رویکردها و روشهای نوآورانه با تکنولوژی پیشرفته مانند شبکه های کامپیوتری در ارتباط است. رویکردهای دیگر از روش سنتی تامین حمایت عاطفی برای افراد مبتلا به بیماری آلزایمر و خانوادههای آنها استفاده میکند.
به کارگیری روش های درمان شناختی_رفتاری و روش های دیگر برای کمک کردن به افراد تا با شرایط نقصان شناختی خود کنار بیایند رویکرد مفید دیگری خواهد بود. به نظر میرسد عامل اصلی در تمام این پژوهش ها برای شناختن و درمان کردن سالمندانی که به انواع اختلال های شناختی از جمله آلزایمر مبتلا هستند این است که لزومی ندارد روانشناسان منتظر بمانند تا پژوهشگران زیست پزشکی، درمانی را ارائه دهند. برای بهبود بخشیدن به کیفیت زندگی افراد مبتلا به انواع اختلال های شناختی و حفظ کردن عملکردشان تا حد ممکن کارهای زیادی باید انجام داد. به عبارت بهتر علاوه بر توجیهات زیستی، عوامل محیطی دخیل در اختلال های شناختی سالمندان از جمله آلزایمر و نقش برخی رفتارها در پیشگیری از ایجاد این بیماری ها را نیز در نظر گرفت.
باید تاکید نمود گرچه انواع اختلالات و نقصان های شناختی در سالمندان نوعی بیماری پیش رونده است و درمان مشخصی ندارد، اما پژوهشگران سعی دارند داروهایی مانند عناصر آنتی کلونیستراز را پیدا کنند که نشانه ها را تسکین دهد. در این حال متخصصان روی اصلاح کردن فرمان رفتاری برای کنترل کردن نشانه ها تمرکز کردند و به راهبردهایی برای کاهش دادن فشار بر مراقبان اصلی توجه خاصی مبذول داشته اند.
در مقاله بعدی به ارائه توضیحات تکمیلی در رابطه با درمان اختلالات شناختی سالمندان با تاکید بر درمان دارویی می پردازم.
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی
یک پاسخ
سلام
خانوم دکتر خاله ی من ۵۰ سالشه و جدیدا خیلی کم حواس شده میخواستم بدونم آلزایمر معمولا تو چه سنی بروز پیدا میکنه؟آیا محدوده سنی خاصی داره یا در هر فردی متفاوته؟