- روانشناس حرفه ای چه ویژگی های دارد؟
- اصول اخلاق حرفه ای برای یک روانشناس چه مواردی است؟
خوشبختانه در چند سال اخیر فعالیت های مشاوره ای به سرعت در جامعه ما گسترش یافته است.این استقبال بی نظیر نشانگر رشد فکری جامعه ما و حرکتی همگانی در جهت تامین بهداشت روان است. چنانچه نظری گذرا به فعالیتها بیفکنیم،متوجه خواهیم شد که رشد کمی آنها همواره فراتر از رشد کیفی بوده است. به بیانی دیگر،در حالی که تعداد فارغ التحصیلان رشته های روانشناسی و مشاوره شدیداً رو به افزایش بوده،اما متاسفانه تلاش چندانی برای تامین منابع آموزشی جدید و به روز رسانی دانش موجود به عمل نیامده است. لذا بسیاری از این فارغ التحصیلان هنگام ورود به بازار کار،از دانش و تجربه لازم برخوردار نیستند.
ماهیت و هدف روان درمانی
روان درمانی فرایندی بین فردی است که طی آن رواندرمانگران در تلاش هستند که درک مشترک و احترام متقابل را به مراجعانشان در یک فضای امن روانی منتقل نمایند.روان درمانی به طور گسترده به عنوان بهره مندی اصولی و نظام دار از یک رابطه انسانی به منظور هدف های درمانی ویژه تعریف می شود. هدف روان درمانی ایجاد تغییرات دراز مدت و پایدار در تفکر، احساس و رفتار مراجع است.
در میان تمام رواندرمانی های اصولی و حرفه ای شش ویژگی مشترک وجود دارد.
۱)رابطه ای گرم توام با حمایت هیجانی و اطمینان بخشی با فردی یاریگر
۲)منطقی که مشتمل بر توضیح علل پریشانی مراجع و راه های تعدیل آن است.
۳) فراهم کردن اطلاعات جدید مرتبط با ماهیت سرچشمه مشکلات مراجع و راههای احتمالی برخورد با آنها
۴)تقویت انتظارات مراجع در مورد دریافت کمک از موقعیت و شایستگی فردی درمانگر
۵)تدارک تجارب موفقیتآمیز برای مراجع که باعث امیدواری روز افزون و گسترش حس تسلط می گردد.
۶)تسهیل برانگیختگی هیجانی که به نظر می رسد پیش درآمد تغییرات نگرش و رفتار است.
- در واقع رواندرمانی مشتمل بر یادگیری زدایی، یادگیری و بازیادگیری است.
- مراجعان باید روشهای زدودن الگوهای ناسازگار را بیاموزند(یادگیری زدایی)
مکانیزم های سازگاری جدید و کارآمدتر را بیاموزند (یادگیری ) و سپس این الگوهای جدید رفتاری را از طریق تکرار، تقویت کنند (بازیادگیری).
تعریف روان درمانی به عنوان انتقال متقابل احترام مشترک، تمایل به یاری و درک مرتبط با فرد این پرسش را مطرح می کند آیا روان درمانی می تواند توسط فردی که به عنوان روان درمانگر آموزش ندیده است اعمال شود؟ به عنوان مثال نوع خاصی از ارتباط که روان درمانی را تشکیل می دهد می تواند بین دو دوست که درباره یک مشکل با هم بحث می کنند رخ دهد؟ آیا روان درمانی صرفاً یک فرآیند دوستیابی است اگر نه چه تفاوتی با سایر روابط شخصی دارد؟ چندین تفاوت بین روابط روان درمانگر حرفه ای و سایر روابط بین فردی وجود دارد.
اول اینکه آموزشهایی که روان درمانگران دریافت کردهاند برای آنها امکان درک مشکلات روانشناختی افراد دیگر را کاملتر از اکثر روابط همدلانه ی غیر حرفه ای فراهم می کند و نیز تدابیری برای انتقال این درک به شیوه ای که دیگران بتوانند بفهمند و بپذیرند.
دوم اینکه روابط روان درمانگری حرفه ای رابطه ای متقابل نیست،دست کم به معنایی که سایر روابط بین فردی پایدار تمایل به متقابل بودن دارند. در روان درمانی علایق، نیازها و آسایش مراجع همواره در اولویت قرار دارد به ندرت روان درمانگر میخواهد که به علایق نیازها و آسایش او توجه شود و اگر هدفی به جز هدف درمان در رابطه بین مراجع و روان درمانگر وجود داشته باشد از اساس چنین رابطهای به لحاظ اخلاقی مورد سوال قرار می گیرد. برخلاف یک دوست، روان درمانگر حق تزریق مشکلات و دل مشغولی های خود را به رابطه درمان ندارد. به خشم یا انتقال طبق روال معمول از طریق دفاع از خود یا مقابله به مثل پاسخ نمی دهد و تصمیم به تداوم رابطه بر اساس لذتی که از همراهی فرد به دست میآورد نمی گیرد. البته این امر به این معنا نیست که روان درمانگران حرفهای فاقد مشکلات و نگرانیهای هستند یا احساسی نسبت به مراجع ندارند بلکه به این معناست که آموزش هایشان به آنها کمک میکند که از تداخل واکنشهای انسانی در روابط رواندرمانگر خودداری کنند. درمانگران آموزش دیده بر درک مراجعان و کمک به آنها تمرکز می کنند و زمانی احساسات و تجارب خود را در موقعیتی داخل میکنند که باور داشته باشند این موضوع باعث تسهیل درمان میگردد.
سوم اینکه محدودیت ها و تعهدات رسمی معینی در روابط روان درمانگری حرفه ای وجوددارد که به ندرت جز ویژگی های سایر روابط بین فردی است.درمانگران و مراجعانشان برای ملاقات در زمان های خاصی که بر اساس منظمی طرح شده است و تداوم این ملاقات ها به میزان معین به توافق میرسند.این قرار ملاقات ها تا آنجا که به عهده ی درمانگر است به هم نمیخورد و مراجع و درمانگر به استثنای مواردی که به طور تصادفی رخ می دهد در سایر مواقع با هم تعامل ندارند یا غیر از مشکلات هیجانی مراجع در مورد موضوع های دیگری گفتگو نمی کنند.
به طور خلاصه، آموزش هایی که روان درمانگران حرفه ای دریافت کرده اند،متقابل نبودن روابط آنها با مراجعان و تعهدات رسمی برای تداوم درمان،انتظار انتقال پیوسته درک و احترام و تمایل به کمک را به حداکثر می رساند.از سوی دیگر در موقعیت های بین فردی غیر از روان درمانگری حرفه ای فقدان آموزش در زمینه درک و انتقال معنای رفتار انسان ، نبود تعهدات رسمی برای کار در زمینه یک مشکل معین و نیاز هر دو نفر شرکت کننده در گفتگو برای سهیم شدن در درک و احترام و کمک ، امکان فراهم کردن مداوم روان درمانی از سوی یکی برای دیگری را به حداقل می رساند.
هدف های روان درمانی
هدف های روان درمانی عبارت است از تسکین پریشانی های هیجانی مراجعان، کمک آنان در یافتن راه حل برای مشکلات زندگی و یاری آنها در تعدیل ویژگی های شخصیتی و الگوهای رفتاری که آنها را از درک توانایی های بالقوه شان در کار سازنده و روابط بین فردی سودمند بازمیدارد. در معنای مشابه از روان درمانی می توان به عنوان استفاده از رابطه حرفه ای برای تعدیل رنج ها و تسهیل رشد فردی یاد کرد. این پرسش که چه کسی ممکن است از روان درمانی بهره ببرد غالباً مورد مناقشه است. به این پرسش به شیوه جهانشمول پاسخ داده شده است. همه افراد ممکن است به وسیله کسب بینش بیشتر در مورد خودشان و یادگیری بیشتر در مورد چگونگی ارتباط با دیگران از روان درمانی بهره ببرند. این عبارت جهانشمول علیرغم جذبه ظاهری صحت ندارد افرادی که عملکرد خوبی دارند میتوانند با دلمشغولی های خود شیفته وار اوقات بهتری را سپری کنند. همچنین برای برخی ممکن است روان درمانی اثر زیانبخش داشته باشد.مراجع در روان درمانی کیست؟ و چه ویژگی هایی دارد؟
روان درمانگران نباید تصور کنند که افرادی که خواستار روان درمانی هستند میدانند که روان درمانگری چیست، خود را برای آن مهیا کردند و باید آن را دریافت کنند. بر خلاف تصور این موضوع ها قبل از آغاز روان درمانی نیاز به بررسی دارد. برای تمام مراجعان تعیین اینکه چگونه، چرا و به چه هدفی مراجعه کردهاند امیدها و ترسهایی که به موقعیت درمان آوردهاند، تلویحات و ویژگی های فردی آنها بر احتمال سود بخشی درمان از اهمیت برخوردار است.
دلایل متداول برای جستجوی روان درمانی با هدف های عمده رواندرمانی اصول هماهنگ است و آن عبارت است از حل یا تعدیل نشانههای مشکل جاری و گسترش رضایت از زندگی.
هدف هایی که مردم به جلسات روان درمانی می آورند غالباً شامل انتظاراتی است درباره آنچه که درمان را تشکیل میدهد و آنچه که آن را تکمیل می کند. اکثر مراجان امیدوار هستند به محض شروع گفتگو با روان درمانگر احساس بهتری داشته باشند طبق دلایل اصلی مراجعه به روان درمانگر «احساس بهتر» برای برخی به معنای تعدیل نشانه های خاص، برای برخی به معنای حل مشکلات معین و برای دیگران به معنای حس دستیابی به هدف در زندگی و رضایت بیشتر از خود است. معنای «احساس بهتر »هر چه باشد در واقع امیدی مشترک بین مراجعان است.
ویژگی های شخصیتی که مراجعان به موقعیت درمان می آورند تاثیر مهمی بر نتایج روان درمانی دارد و در واقع سبک شخصیتی مراجعان، شیوه نگرش در شرکت آنها در جلسات روان درمانی نیرومندترین تعیین کننده این موضوع است که:
- آیا در پاسخ به انواع مختلف مداخلات درمانی در فرایند ارتباط صورت گرفته تغییر یا تاثیرپذیری رخ خواهد داد یا خیر؟
- چگونه این تغییر صورت خواهد گرفت؟
عامل مهم بعدی که معمولاً مطرح می شود عبارت است از ماهیت رابطه مراجع و درمانگر و تدابیر و مداخلات به کار رفته در درمان. تعیین ماهیت رابطه رواندرمانی تا حدی در اختیار درمانگر است.
تجارب بالینی موجود نشان میدهد که میتوان انتظار داشت که سه ویژگی مراجع احتمال بهرهگیری از روان درمانی را افزایش میدهد:
۱) مراجع با ترکیب شخصیتی منطقا بکر و دست نخورده،ولی با سطح بالایی از پریشانی ذهنی برای روان درمانی مراجعه کرده است. مراجعانی که با احتمال بالایی در روان درمانی پیشرفت می کنند کسانی هستند که عملکرد شخصیتی آنها برای این امر مناسب است. سلامت روانشناختی خود مختاری سالم پیشرفت در روان درمانی را پیشبینی میکند. در حالی که شدت اولیه پریشانی با نتیجه کمتر مثبت مرتبط است. اگرچه منابع شخصیتی محدود الزاماً مانع موفقیت درمانگری نمی شود اما تاثیر خاصی بر کیفیت درمان و مهارت درمانگر در دستیابی به یک نتیجه مطلوب می گذارد.
تلویحات عملکرد شخصیتی مناسب برای نتیجه مثبت در روان درمانی گاهی چنین معنا شده است که روان درمانی در مورد بیمارانی که نیاز کمتر دارند موثر است. یا بهترین نامزد برای روان درمانی فردی است که در مجموع مشکلات روانشناختی جدی ندارد. اعتقاد به این باورها متاسفانه میتواند موقعیت روان درمانی به عنوان درمان الزامی و ارزشمند برای افراد پریشان را به خطر اندازد. بیهودگی تفکر به این شیوه در مورد مراجعان رواندرمانی در قیاس با بیماران جراحی آشکار می شود افرادی که در بهترین شرایط جسمانی عمومی هستند با فرض اینکه نیاز به جراحی دارند از بهترین شرایط برای بهبودی سریع برخوردارند و این پیشبینی برای افرادی که نیاز به جراحی ندارند فکری بی ربط است. پیشبینی در روان درمانی هم باید بین آشفتگی شخصیت تعمیم یافته و مشکلات روانشناختی خاص تمایز قائل شود.
۲) مراجعانی که برای دریافت روان درمانی برانگیخته شده اند،امیدوار به تغییر نحوه احساسات و تفکر خود هستند و انتظار دارند که رواندرمانی در تحقق این تغییر موثر باشد، نتیجه بهتری میگیرند. شواهد زیادی وجود دارد که نشان میدهد هر چه مراجعان با نگرش و انتظارات مثبت تری روان درمانی را آغاز و دنبال کرده باشند با احتمال بیشتری از آن بهرهمند خواهند شد. گرچه انگیزش اولیه نیرومند، امید بالا و انتظارات مثبت احتمال بهره مندی مراجعان از رواندرمانی را گسترش خواهد داد اما هیچ کدام از این عوامل برای یک پاسخ خوب الزامی نیست. اگر روان درمانگر مهارت کافی برای درگیر کردن و مشتاق کردن مراجعان برای فرآیند درمان را داشته باشد همه مراجعانی که به میل خود مراجعه نکردهاند مراجعان بدبین و مراجعان مشکوک هم می توانند از آن بهره مند شوند.
مراجعان دوست داشتنی با توانایی خوب برای بیان و انعکاس تجارب نتیجه بهتری میگیرند. مراجعانی که منفی گرا و پرخاشگر هستند و آنهایی که اظهار نارضایتی و بی اعتمادی نشان می دهند وظیفه درمانگر را مشکل و گاه طاقت فرسا می نمایند. هرچند درمانگران تلاش میکنند از ابراز و واکنشهای منفی به مراجعان ناخوشایند خودداری کنند تا هدایت درمان تحت تاثیر قرار نگیرد، تعداد اندکی از آنها در جلوگیری از اظهار خشم و ناراحتی به مراجع و پنهان ساختن آن به طور کامل موفق میشوند. این احساس که درمانگر حس ناخوشایندی نسبت به آنها دارد، واکنش منفی مراجعان را نسبت به خودشان ترغیب میکند و آنها را در معرض خطر نتیجه ی ضعیف روان درمانگری قرار می دهد. توانایی مراجعان برای بیان و انعکاس تجارب خود شاید آشکار ترین ویژگی مراجع است که با بهبود روان درمانی مرتبط می باشد. درک درمانگر از مراجع ریشه در چیزی دارد که فرد توانسته است به وی انتقال دهد. مراجع هر چه کاملتر بتواند خود را بیان کند به همان اندازه درمانگر اطلاعات بیشتری برای کار در جلسه درمان دارد. از سوی دیگر مراجعان هر چه کامل تر بتوانند آنچه را که به آنها گفته میشود درک کنند بهتر میتوانند از توصیههای درمانگر در تعقیب هدف های درمانی استفاده کنند.
دو ویژگی مراجع در پیش بینی بهبود در روان درمانی مفید است. اول اینکه افرادی که قبلاً در موقعیت زندگی از خود شایستگی نشان داده اند تمایل دارند در بهرهمندی از روان درمانی چشم انداز بهتری داشته باشند. دوم اینکه،افراد با بهره هوشی و توانایی های عقلی متوسط یا بالاتر نسبت به افراد با توانایی های عقلی کمتر، تمایل به بهره مندی بهتری از فرایند روان درمانی دارند.
بالاخره ویژگیهایی وجود دارد که عموماً با نتیجه درمان بی ارتباط است. به طورکلی گویش و لهجه،ویژگی های جمعیت شناختی از قبیل سن، جنس، وضعیت تاهل و طبقه اجتماعی با نتیجه روان درمانی بی ارتباط است و با بهره مندی افراد از روان درمانی همبستگی اندکی دارد و یا اصلا همبستگی ندارد.
تصمیم عملی درمانگر در مورد تناوب جلسات به تناسب مشکلات یک مراجع خاص و هدف هایی که برای دستیابی به آن توافق شده است اتخاذ میشود. در مجموع اثبات نشده است که یک دوره تناوب معین، کارآمدتر از دورههای دیگر است. با این حال، یافتههای کلی نشان میدهد که احتمالاً تناوب های متفاوت، بسته به نیازها و هدفهای درمانی، آثار درمانی متفاوتی روی افراد خواهد داشت.
به عنوان یک قاعده عملی کلی، بر اساس تجارب بالینی، برای حفظ پیشرفت درمان هدایت آشکار روان درمانی و ترغیب تغییر شخصیتی معنادار حداقل برقراری جلسات هفتگی الزامی است. هر چه هدف های درمانی جاهطلبانه تر باشد به همان اندازه جلسات باید بیش از هفته ای یک بار باشد. علاوه بر این، هر چه مراجع بستهتر ، انعطاف ناپذیر تر و مقاوم تر به نظر رسد به همان اندازه تناوب بیش از یک بار در هفته برای دستیابی به هدفهای درمانی لازم است. در مقابل، هر چه تدابیر درمانی حمایتی تر باشد، به همان اندازه جلسات باید کمتر از هفته ای یکبار برگزار شود.
به همان دلایلی که در مورد مدت زمان و ثبات این مدت مطرح شد این جلسات باید در فواصل زمانی منظم و ثابت برقرار شود. اگر جلسات بر اساس احساس نیاز مراجع برقراری یا لغو شود حرکت مستمر به سوی شناخت خود و تسلط دشوار خواهد بود.
با شروع بحث در مورد تناوب جلسات، پرسش از مراجع در مورد انتظاراتش در این زمینه میتواند مفید واقع شود. برخی از افرادی که برای درمان مراجعه میکنند اعتقاد اندکی به لزوم برقراری جلسات منظم دارند، در حالی که برخی دیگر ممکن است معتقد باشند جلسات باید طبق یک روال خاصی برگزار گردند. با فراخوانی هرگونه بدفهمی مراجع در مورد تناوب جلسات، درمانگر می تواند شکاف بین انتظارات مراجع و پیشنهادهای درمان را پر نماید.
مراجعان اصولاً درباره محرمانه بودن جلسه سوالاتی می پرسند که در این زمینه روانشناس باید تابع اصول حرفه ای و اخلاقی خود باشد و محرمانگی جلسات را تحت هر شرایطی حفظ و فضای امن درمان را برای مراجع فراهم نمایند.
البته این یک قانون ضمنی است که اگر خطر یا آسیب ملموسی برای درمانگر، مراجع یا خانواده وجود داشته باشد روان درمانگر مسئول در میان گذاشتن آن است. در این صورت رابطه درمانگر- مراجع ممکن است به طور تغییرناپذیری تحت تأثیر قرار گیرد. موقعیتهای اضطراری مستلزم معیارهای جدی است که گاه نتایج ناخوشایندی به دنبال دارد. این موقعیت ها به ندرت رخ میدهند اما همواره روان درمانگر باید آماده عمل سریع و قاطع باشد، تا بتواند در صورت لزوم میزان آسیب وارده را به حداقل امکان برساند.