دکتر ترانه موذنی

دکتر ترانه موذنی

متخصص در روان شناسی، طرحواره درمانی و آموزش مهارت های زندگی

تلفن تماس: 09011898408

مشاوره فردی در شمال تهران و زعفرانیه

مشاوره فردی در شمال تهران

ضرورت های مهم در مشاوره فردی

انسان چیست؟ بحث سازنده ما باید از این جا آغاز شود. زیرا میزان اثر بخشی خدمات مشاوره ای به انسان ها، به درک ما از این مسئله بستگی دارد که واقعاً انسان چیست. یک مرد فراتر از وضعیت جسمی، شغلی و موقعیت اجتماعی اش است و یک زن چیزی است فراتر از یک مادر، فراتر از جذابیتش و فراتر از شغلش. با این حال ایـن هـا جنبه هایی هستند که زن و مرد خود را از طریق آن ها ابراز می کنند. تمامی این نمود ها، آیینه بیرونی از ساختار درونی ای است که ما از آن به اصطلاح کم و بیش مبهم «شخصیت» یاد می کنیم. روان شناسان در این رابطه واژه «روح» را معادل «روان» به کار می برند. 

اما به شکلی دقیق تر، بیانگر آن سرشت بنیادین انسان است که از او یک انسان می سازد. لذا بحث خود را باید با تبیین مفهوم شخصیت آغاز کنیم. مشاوری که در مشاوره فردی خود آگاهانه از پرداختن به این مسئله طفره رود، باز هم آن را به شکل نا آگاهانه و سهوی انجـام می دهد و بر مبنای این تصور عمل می کند که مراجع باید شخصیتی درست مثل شخصیت خود او یا شخصیت قهرمان مورد نظرش یا شخصیت آرمانی یک فرهنگ خاص داشته باشد. مشاور خردمند هرگز این موضوع مهم و اساسی را به ضمیر ناهشیار واگذار نمی کند، بلکه به شکل هشیارانه و معقول، تصویری از شخصیت ترسیم می کند. برای روشن شدن موضوع اجازه دهید که قبل از پرداختن به بحث نتیجه گیری خود را به اجمال بیان کنیم: شخصیت با آزادی، فردیت، وحدت اجتماعی و تنش مشخص می شود. همان گونه که بحث زیر نشان خواهد داد این ها چهار اصـل اساسی شخصیت انسان را تشکیل می دهند. برای ارائه تعریفی کامل تر از مفهوم شخصیت، می توان گفت که تعریف شخصیت در مشاوره فردی عبارت است از تحقق بخشیدن به فرآیند زندگی در فرد آزادی که دارای وحدت اجتماعی است و به مسئله روح آگاهی دارد.

انسان در آینه مشاوره فردی

روانشناسی به عنوان علم مطالعه رفتار موجود زنده در برگیرنده تلاش های دانشمندان برای مطالعه همه رفتار های موجود زنده ای همچون انسان است. چه این رفتار ها قابل مشاهده بوده و به سطح «عمل» برسند و چه این رفتار ها غیرقابل مشاهده باشند. ما با رفتار رو به رو هستیم. در دسترس ترین رفتار ها مربوط به انسان است.
به دو دلیل: 
الف) بسیاری از اوقات ما به گزارش های فردی مراجعه می کنیم که انسان ها به کمک زبان و نوشتن این اطلاعات را به سادگی در اختیار ما قرار می دهند.
ب) پژوهش ها را انسان ها انجام می دهند و طبیعتاً در راستای کاربرد نتایج مطالعات در زندگی و رفاه خود تلاش می کنند.

اما روان شناسان چرا به مطالعه «رفتار» می پردازند؟ برای پاسخ به این پرسش باید توجه تان را به اهداف علم جلب کنم. علم در معنای دانش آزمایشی با هدف توصیف و تبیین قوانین حاکم پدیده های طبیعی در هستی به منظور پیش بینی رویداد ها در جهت کنترل هستی به پیش می رود. بنابراین، هدف نهایی دانش آزمایشی و تبع آن روانشناسی که یکی از شاخه های آن است کنترل رویداد ها یعنی رفتار می‌ باشد. کنترل رفتار به زبان ساده یعنی «تغییر رفتار». طی مشاوره فردی در شمال تهران رفتار ها را در دو مقوله بهنجار و مرضی، قرار نمی دهند. بلکه رفتارها را روی یک پیوستار از بهنجار تا مرضی روشن می کنند. مرز ورود رفتار به قلمروی مرضی را معیار های تشخیص مانند DSM و ICD تعیین می کنند. هر چه این معیار ها به تعداد بیشتر از حداقل و با شدت و مدت بیشتری ظاهر شوند، رفتار به کرانه های مرضی نزدیک تر می شود. بنابراین تقریباً همیشه درجاتی از مشکل وجود دارد، ولی رسیدن به کمینه معیار های تشخیصی تعیین می کند که رفتار «مرضی» است یا «بهنجار».

به این ترتیب فرد در هر حال از برخی رفتار های خود در درجاتی از رنج خواهد بود، مداخلات روان شناختی برای رفتار هایی که هنوز به محدوده معیار های تشخیصی و مرز های مرضی نرسیده اند را مشاوره فردی و مداخلات مربوط به رفتار های گذشته از مرز های معیار های تشخیصی را «روان درمانی» می نامند. با در نظر گرفتن معیار های «کنترل» رویداد ها و کاربردی بودن یافته ها در «علم»، می توان گفت که مشاوره فردی و روان درمانی در خدمت اهداف نهایی علم روانشناسی هستند که به بهزیستی کمک می کنند. شکل گیری هر مشکل اعم از آن که به مرز های مرضی رسیده باشد یا خیر به عوامل فراوانی بستگی دارد که هر یک سهم معینی در این شکل گیری دارند. طی جلسات مشاوره فردی در زعفرانیه می بینیم که گاهی چند عامـل معـیـن نقـش قـاطعی در ایجاد یک مشکل پیدا می کنند. مانند تجربه افتادن از ارتفاع در کودکی و یا سوء استفاده جنسی در نخستین سال های زندگی که می توانند به «هراس» و «وحشت زدگی» و یا تجربه یک صحنه وحشتناک در میدان جنگ که می تواند به استرس پس از ضربه منجر شوند.

چرا به نظریه در مشاوره فردی نیاز داریم؟

مشاوران فردی بدون یک نظریه راهنما، مشاورانی آسیب پذیر و بی جهت خواهند بود که به معنای واقعی کلمه در یک جلسه با صد ها برداشت ذهنی و اطلاعاتی بمباران می شوند. آیا در اولین مصاحبه، پرسیدن راجع به رنگ های مورد علاقه خاطرات کودکی، رابطـه والـدین، معنای زندگی، هیجانات آزار دهنده تقویت کننده های محیطی، فرآیند های تفکر و تعارض های جنسی و یا دیگر موارد مهم است؟ بنابراین نظریه ای جامع برای انجام تمرینات، پایه و اساس و از ملزومات این حرفه است. نظریه کلید یکپارچه سازی کاربست های عملی است که در غیر این صورت می تواند بدون هدف باشد. نظریه ها همچنین مشاوران را برای تشخیص بهتر و به کارگیری مناسب ترین راه کار برای رفع مشکلات پیچیده درمان جویان توانمند می سازند. اما از طرفی تجربه عملی در انجام خدمات سلامت روانی است که مشاوران را قادر می سازد بتوانند ارزیابی منتقدانه ای از دانش نظری داشته باشند.

موفقیت در یکپارچه سازی نظریه و عمل طی مشاوره فردی در شمال تهران مستلزم بررسی دقیق رابطه بین این دو است. پرداختن به نظریه جدا از عمل، از یکپارچه سازی آن ها و به کار گرفتن نظریه در عمل ممانعت می کند. در حقیقت، تلفیق نظریه و عمل باعث پیشرفت روند جاری آموزش متخصصین سلامت روانی می شود. اگر تعلیم و تربیت صرفاً بر روی پژوهش با عمل متمرکز شود، این آموزش نمی تواند نیاز های اساسی روند آموزشی جاری را مرتفع سازد. پس ادغام نظریه و عمل در این مقاله سه فرض را به همراه دارد:
(الف) یکپارچه سازی نظریه مشاوره سنتی با روان شناسی مثبت
(ب) بافتار سازی چند فرهنگی این یکپارچه سازی
(ج) ضرورت تلفیق نظریه و عمل

اجازه دهید به شرح هر یک از این مفروضات بپردازیم فرض اول این است که نظریه در مشاوره فردی حداکثر می تواند ساز و کار آشفتگی های روان شناختی افراد را تشریح کند. متأسفانه چنین تبیینی کماکان نمی تواند سلامتی و نقاط قوت افراد را ارتقاء دهد و وضعیت فاقد نشانگان درمانجویان ضرورتاً نشانه وجـود احساسات مثبت نیست. لذا مشاوره فردی را جهت تکمیل نظریه مشاوره سنتی و پر کردن شکاف هایی که بر جا گذاشته است معرفی کند. روان شناسی مثبت به معنی مطالعه علمی نقاط قوت و فضیلت هایی که فرد و اجتماع را قادر به شکوفایی می سازند است. طی مشاوره فردی در شمال تهران، اصول روان شناسی مثبت به مراجع در مدیریت کردن مشکلات و حتی مبارزه با درماندگی اش کمک می کند. روان شناسی مثبت بر پایه این فرض استوار است که افراد مایلند زندگی با معنی و کام بخشی را سپری کنند. بهترین ها را در درونشان پرورش دهند و تجربه خود از عشق، کار و بازی افزایش دهند.

در حالی که نظریه مشاوره سنتی مشکلات روان شناختی درمانجویان را آشکار می سازد. روان شناسی مثبت مفاهیم ضروری را برای ترویج احساسات مثبت مراجعان فراهم می سازد. با وجود این دو رویکرد در کنار هم افراد می توانند به زندگی شادتر و کامل تری برسند. فرض دوم بافتار سازی این رویکرد یکپارچه در پیشینه چند فرهنگی درمانجو است. مشاور باید از آگاهی، دانش و مهارت های چند فرهنگی مشاوره برخوردار باشد تا مشاوره مؤثری را به درمان جریان چند فرهنگی ارائه کند. مهارت چند فرهنگی مستلزم در نظر گرفتن روند مشاوره از بستر فرهنگ شخصی مراجع است. اخلاق حرفه ای مشاور را موظف به تضمین عدم تحمیل ارزش ها و تعصبات فرهنگی خود بر ارزش ها و تعصبات فرهنگی درمانجو می کند. تا به امروز بسیاری از کتب مربوط به نظریه های مشاوره سنتی و فنون آن بر پایه فرهنگ غرب استوار بوده اند. امروزه طی جلسات مشاوره فردی در شمال تهران تلاش شده است سمت و سوی جدیدی برای بافتمند کردن و تلفیق نظریه های مشاوره سنتی و روانشناسی مثبت و کاربرد آن برای درمانجویان چند فرهنگی داده شود.

پس این باور وجود دارد که مشاوران برای چند فرهنگی کردن نظریه های مشاوره علاوه بر این که از سرگیری های نژادی خود مطلع باشند، باید از دانش چند فرهنگی و مهارت های حساس فرهنگی نیز برخوردار باشند. چنین کاربردی مستلزم حساس بودن به بافت فرهنگی درمانجو است و داشتن این حساسیت می تواند شاخصی برای تایید صلاحیت مشاوره چند فرهنگی باشد. مشاورانی که مایل به داشتن صلاحیت بیشتر در مشاوره چند فرهنگی هستند باید روی دو تکلیف کار کنند.
اول، بر عمق آموزش چند فرهنگی شان بیفزایند.
دوم، یکپارچگی نظریه و عمل را دارای بافتار کنند. 

آگاهی داشتن از پیشینه درمان جو و مهارت ارائه خدمات متناسب با فرهنگ از جوانب مهم مشاوره چند فرهنگی است. پس داشتن صلاحیت چند فرهنگی بخش جدا نشدنی رفتار اخلاقی متخصصین سلامت روان است. به علاوه، بافتمند کردن خدمات سلامت روانی در حوزه مشاوره فردی دارای پیامد خود انعکاسی مهمی است. از آنجا که خدماتی که مشاوران ارائه می کنند از لحاظ نظری و عملی یکپارچه هستند، بافتمند کردن مشاوره به طور اجتناب ناپذیری آنان را وادار به تعمق در مورد جهان بینی و ارزش های فرهنگی خودشان می کند. عدم تعادل بین پیشینه فرهنگی درمانجو و ارزش های فرهنگی متخصص ممکن است مانع ایجاد رابطه درمانی بین آن ها و تأثیر درمانی باشد. سومین فرض یکپارچه سازی برجسته نمودن نقش متخصصین در استفاده از پژوهش طبق این اصل که علم بدون عمل انتزاعی و عمل بدون علم کور کورانه خواهد بود می باشد.

کدام مبانی دانش علمی پایه و اساس حرفه تخصصی روان شناسی را می سازد و مبنای دانش چگونه باید بر عملی تأثیر بگذارد؟ مشاوران دانش مربوط را در عمل حرفه ای تلفیق می کنند ولی قضاوت در مورد این که کدام مؤلفه های خاص متغیر های نظری با هم تلفیق شوند و نحوه تلفیق آن ها نیاز به داشتن مهارت های حساسی دارد. این فرض نشان می دهد مشاورانی که به خوبی با دانش و عمل آشنایی دارند از دانش نظری و مهارت در مشاوره برخوردار هستند. چنین دانش نظری ارزیابی پیامد های روان درمانی را تسهیل می کند. از این رو ارائه خدمات مؤثر در حرفه بالینی تا حدودی به دانش مشاوران به مطالعات تجربی و رویکرد های نظری خاص بستگی دارد. این امر نشانگر اهمیت و ضرورت بررسی مطالعات موردی پس از هر کندوگاه نظری است. مطالعه موردی نمایانگر هماهنگی بین علم و عمل است. به علاوه امید است مشاوران متوجه جایگاه پژوهش های علمی باشند تا اثربخشی یک درمان انتخاب شده را ارزیابی کنند و همچنین نیاز درمان جویان نیز به طور موثری مرتفع گردد.

پیشینه تاریخی

مسئله درمان با روان درمانی به هزاران سال پیش بر می گردد. در یونان باستان، بیماری روانی را یک اختلال پزشکی و چیزی بیشتر از دیدار با خدایان خبیث تلقی می کردند. هر چند درک یونانیان باستان از ماهیت بیماری روانی در دیدگاه کنونی همواره درست نبوده است. اما آن ها به ارزش و اهمیت درمان یا روان درمانی پی برده بودند. در قرون وسطی اعتقاد بر این بود که عوامل ماوراء الطبیعی علت بیماری روانی هستند و در نتیجه شکنجه برای اعتراف گرفتن از تصاحب شدگان توسط شیاطین مرسوم بود. با این حال، عده ای از پزشکان شروع به حمایت از به کارگیری روان درمانی برای علاج درمان جویان کردند.

روانشناسی فردی مثبت نگر

هر نظریه برای مداخلات رفتاری روی یک ردیف معینی از عوامل تأکید می کند. با این وجود اغلب مشکلات و نیز اختلالات روانشناختی مشاوره فردی رویکرد روان شناختی مثبت یکپارچه نگر بعد جدیدی در مشاوره را معرفی می کند که هم شامل درمان نشانگان بیماری و هم روان شناسی مثبت می باشد. این رویکرد منحصر به فرد به جای تمرکز بر درمان نشانگان مفید، خواننده را برای افزایش پتانسیل های مثبت مراجعان نیز راهنمایی می کند. یکپارچه سازی نظریه های سنتی مشاوره فردی و روان شناسی مثبت جهت ساخت یک رویکرد جدید مستحکم در شناخت انسان ها می تواند به مشاوران، روان درمانگران و متخصصین بهداشت روانی در جوابگویی به چالش هایی که در عمل با آن ها مواجه می شوند کمک کند. مشاوران می توانند از رویکرد یکپارچه سازی برای کمک به درمانجویان در کاهش نشانگان منفی، افزایش توانمندی ها و نقاط قوت و ارتقاء سلامت و بهزیستی شان استفاده کنند و همچنین می توانند این رویکرد یکپارچه سازی شده را با فرهنگ درمانجویان چند فرهنگی خود متناسب سازند.

خود کنترلی چیست؟

آیا می توان گفت خود کنترلی دستاورد درمانی مناسبی از مشاوره فردی است؟
علم روانشناسی نشان داده که خود کنترلی، یکی از دو خصوصیتی است که می تواند پیامد ها و نتایج مثبتی را برای طیف وسیعی از فعالیت ها، کار ها و موقعیت ها به همراه داشته باشد. افرادی که به خوبی خود کنترلی می کنند، عملکرد تحصیلی و شغلی بهتر و دارای محبوبیت بیشتری هستند، دیگران آنان را قابل اعتماد تر و برای روابط نزدیک و صمیمانه، مناسب تر می‌دانند. آنان افراد شاد تری هستند که تنش و اضطراب کمتری دارند و از زندگی خود لذت بیشتری می برند. از سلامت جسمی و روحی بهتری برخوردارند و مشکلات رفتاری کمتر و طول عمر بیشتری دارند. تنها خصیصه دیگری که مطابق علم روانشناسی می تواند چنین مزایا و فوایدی را داشته باشد، هوش است. در همین جا نیز خود کنترلی برتری خود را نسبت به هوش نشان می دهد و آن برتری این است که ظاهرا می توان خود کنترلی را حتی در دوران بزرگسالی بهبود بخشید اما بهبود بخشیدن هوش امری است که مشکل بتوان آن را حاصل نمود. بنابراین، خود کنترلی نماینده مشاوره فردی است که می‌ تواند در بهبود کیفیت زندگی افراد و جامعه ایفای نقش می کند.

اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی

Share on whatsapp
واتس اپ
Share on telegram
تلگرام
Share on twitter
توییتر
Share on linkedin
لینکدین
امتیاز بدهید post

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نوبت آنلاین
نوبت تلفنی
نوبت حضوری