اگر امکان خواندن این مقاله را ندارید می توانید به فایل صوتی زیر گوش کنید.
خود شما به عنوان یک فرد عادی، یکی از مهم ترین کسانی هستید که در مقام مشاور و در بزنگاه های خاص زمانی و مکانی به درون خود رجوع کرده اید. بایدها و نباید های خود را موشکافانه ارزیابی کرده اید و مواردی را به چارچوب های اخلاقی خود حذف یا اضافه نموده اید.
یک مشاور در جریان آماده شدن برای ورود به جایگاه حرفه ی درمانگری، درباره نظریه های شخصیت و مشاوره اطلاعات کسب می کند، فنون تشخیص و مداخله را فرا میگیرد و به پویش های رفتار انسانی و علت های مربوط به آن پی می برد. این آگاهی و مهارت ها ضروری هستند ولی به خودی خود برای برقرار کردن رابطه درمانی کارآمد و حفظ آن کفایت نمیکند. ما ویژگی های انسانی و تجربیاتی را که بر ما تاثیر گذاشته اند را با خود به جلسات درمان میبریم. به نظر من این جنبه انسان یکی از نیرومندترین عوامل تعیین کننده در مواجهه درمانی است. نیازها، انگیزه ها، ارزش ها و صفات شخصی خود را یک بار دیگر مرور کنید.
آنها مواردی هستند که میتوانند اثربخشی شما را در مقام یک مشاور افزایش داده و یا روند مشاوره روانشناسی را با اختلال جدی مواجه نمایند. درصورتی که یک مشاور همواره خود ارزیابی کند، نه تنها آگاهی خود را از خویشتن خویش بالا میبرد، بلکه شالودهای را برای پرورش دادن توانایی های خود به عنوان یک متخصص بالینی بنا می کند.
نکته اصلی آن است که فرد عادی و متخصص بالینی هستی های در هم تنیده ای هستند که واقعاً نمی توان آنها را از هم جدا کرد.
چون مشاوره نوع عمیق یادگیری است، متخصص بالینی نیاز دارد که مایل باشد نقش های قالبی را کنار گذاشته و در روابط انسانی جسارت خود بودن و واقعی بودن را داشته باشد. دقیقا در همین موقعیت رابطه انسان با انسان است که درمانجویان بهبودی را تجربه میکنند.
اگر در مقام مشاور، پشت امنیت نقش حرفه ای خود پنهان شویم درمانجو خود را از ما مخفی نگه می دارد. نوعی پنهانکاری که ادامه پنهانکاری ما خواهد بود. اگر صرفاً کارشناسان فنی باشیم و واکنشها، ارزشها و خویشتن را از کارمان حذف کنیم در این صورت نتیجه آن احتمالاً مشاورهای بی ثمر خواهد بود. ما از طریق صداقت در درجه اول با خود و سپس با درمانجو می توانیم با او رابطه عمیق برقرار کنیم. این بدان معناست که می خواهیم به زندگی خود نظری انداخته و تغییراتی را که دوست داریم ایجاد کنیم.
چون قبول داریم که تغییر کردن ارزش ریسک کردن و تلاش را دارد. اگر ما رفتار ناهمخوان و مخفی کاری را الگو قرار دهیم باید انتظار داشته باشیم که درمانجویان ما از این رفتار تقلید کنند. اگر با برملا کردن خود، صداقت را الگو قرار دهیم و خودافشاگری را میانبری برای رسیدن به اهداف درمانی در نظر بگیریم درمانجویان نیز در رابطه درمانی با ما روراست خواهند بود.
بی تردید مشاور می تواند خوب یا بد و مشاوره میتواند اثربخشی یا ناکارآمد باشد. به اعتقاد من تخصص، آگاهی، شادابی، هوشمندی و سلامت روان مشاور متغیرهای مهمی هستند که نتیجه را می توانند تعیین نمایند.
مشاوره ی شخصی برای مشاور
بحث درباره مشاور به عنوان درمانگر، موضوع مهمی را پیش میکشد که در آموزش مشاور همواره مطرح بوده و هست.
آیا افراد قبل از اینکه متخصص بالینی شوند باید در مشاوره یا درمان خود شرکت کنند؟
آیا بعد از فارغ التحصیلی در یکی از رشته های سلامت روان لزوم کارورزی زیر نظر روانشناس دارای پروانه و صاحب صلاحیت، برای نائل شدن به جایگاه مشاور ضروری قلمداد می شود؟
کارورزی و اتمام دوره آن تا چه اندازه میتواند در تثبیت مطالب یادگرفته شده که به صورت تئوری در دانشگاه آموزش داده میشود مؤثر باشد؟
نظر من این است که مشاوران گاهی از تجربه درمانجو بودن میتوانند نفع زیادی داشته باشند. طی جلسات مشاوره فردی در شمال تهران می بینیم این خود نوعی خودکاوی محسوب میشود که به طور حتم سطح خودآگاهی و صداقت با خویش را در مشاور بالا ببرد. این تجربه را هر مشاوری که از یکی از رشته های سلامت روان فارغالتحصیل شده میتواند قبل از شروع به کار به عنوان دوره کارورزی روانشناسی کسب کند.
خودکاوی را میتوان به عنوان بخشی از آمادگی های ضروری برای یاد گرفتن نحوه مشاوره با دیگران نام برد. چنین مشاوره ای در دوران کارورزی را نمیتوان به خودی خود به صورت هدف در نظر گرفت بلکه باید آن را وسیلهای دانست که به مشاور به صورت بالقوه کمک میکند تا درمانگری شود که بر درمانجویان تأثیرگذار خواهد بود. فرصت های خودکاوی در طی جلسات کارورزی به مشاورانی که در حال آموزش دیدن هستند کمک میکند تا انگیزه خود را برای دنبال کردن این حرفه ارزیابی کنند.
با بررسی کردن ارزش ها، نیازها، نگرش ها و تجربیات فرد فارغالتحصیل در طول دوره کارورزی می توان توضیح دهد که:
- از کمک کردن به دیگران چه نفعی میبرد؟
- انگیزه فرد برای کمک به دیگران چه خواهد بود؟
آگاهی از هدف مشاور و تمایل او برای ورود و مداخله به حریم شخصی و خانوادگی دیگران چه خواهد بود؟ گذراندن دوره های کارورزی به مشاور کمک می کند تا از مشکلات یاری رساندن به دیگران آگاه شود.
هنگامی که به عنوان یک متخصص بالینی کار خود را شروع می کنید ادامه دادن مشاوره فردی یا گروهی چرا برایتان ارزشمند است؟
در مقام درمانگر، در بعضی از شرایط مجبور می شوید با قسمتهای کاوش نشده مربوط به تنهایی، قدرت، مرگ، مسائل جنسی، نقش والدین و موارد دیگر مواجه شوید. این بدان معنا نیست که قبل از اینکه بتوانید با دیگران مشاوره کنید باید بدون تعارض باشید بلکه باید بدانید که این تعارض ها چیستند و چگونه بر فعالیت حرفهای شما به عنوان یک مشاور تاثیر می گذارند.
برای مثال اگر در حل و فصل کردن خشم خود مشکل زیادی دارید احتمالا نمی توانید به درمانجو کمک کنید تا بر خشم خود غلبه کند. برای مشاور به طور حتم مشکل خواهد بود با افسردگی مراجعی مواجه شود زمانی که هنوز خود نتوانسته با سبک مقابله ای ناسالم خود برای فرار از افسردگی مقابله کند.
در بسیاری از موارد، زمانی که درمانگر مشاوره کردن با دیگران را شروع میکند زخمهای کهنه باز شده و احساس هایی را که عمیقاً کاوش نکرده بود ظاهر می شوند. گره های عاطفی او با والدینش در دوران کودکی به صورت ناخودآگاه به والدین مراجع فرافکنی می شود و به جای حل کردن مشکل عاطفی خویش با پدر و مادرش با پدر و مادر مراجع وارد یک نبرد بی پایان عاطفی میشود.
تازه فارغ التحصیلان رشته های روانشناسی و مشاوره همواره در صدد هستند که بتوانند درمانجویان خود را به نوعی خوشحال کنند و آنها را در بدست آوردن آنچه احساس می کنند خودشان در دستیابی به آن ناتوان هستند توانمند سازند.
این رفتارها جز اهداف درمانی ناکارآمدی محسوب میشوند که فرد باید بتواند بعد از گذراندن دوره های کارورزی و به دنبال آن سوپرویژنی زیر نظر افراد صاحب صلاحیت در مورد آنها تجدید نظر نماید.
خوددرمانی می تواند در شفا بخشیدن به شفادهنده، مفید باشد.اگر دانشجویان مشاوره و روانشناسی بعد از فارغ التحصیلی، به طور فعال در طی دوره های کارورزی درگیر شفا بخشیدن به زخم های روانشناختی خود نشوند، برای وارد شدن به دنیای درمانجو و انجام کار حرفهای با مشکلات عدیدهای روبرو خواهند شد.
ما در مقام مشاور نمیتوانیم درمانجویان خود را دورتر از جایی که خودمان مایل بودیم در زندگی برویم، ببریم.
اگر ما برای تقلا کردن ارزش قائل نباشیم، نمیتوانیم درمانجو را متقاعد سازیم که باید بهای تلاش خود را بپردازد.
در صورتی که خودمان درمانجو باشیم یک چارچوب داوری خواهیم داشت که خود را آنگونه که هستیم در نظر بگیریم. این کار مبنایی را برای همدلی با درمانجویان تامین می کند.
خوددرمانی در طی جلسات کارورزی به ما کمک میکند تا در مورد بیماران صبور باشیم. یاد میگیریم که پرداختن به اضطراب هایی که بر اثر برملا کردن خود و خودکاوی برانگیخته می شوند چه احساسی دارد.
گذراندن دوره های کارورزی میتواند برای ما فرصت تجربه یک انتقال دست اول را فراهم کند. بنابراین به صورت شفاف میفهمیم که در نظر گرفتن یک مشاور به عنوان مظهر پدر یا مادر در طول رابطه درمان چه احساسی میتواند داشته باشد؟
مبادرت کردن به فرایند خودکاوی در طول خود جلسات کارورزی می تواند احتمال تکبر و متقاعد شدن به اینکه با «موفق شده ایم» را کاهش دهد.
در واقع، تجربه کردن مشاوره در مقام درمانجو با مطالعه کردن درباره فرآیند مشاوره بسیار متفاوت است.
اروین یالوم قویاً توصیه میکند که کارآموزان به درمان شخصی بپردازند و اظهار می دارد که این مهم ترین بخش آموزش روان درمانی است.
منطق درمان بر این فرض استوار است که با ارزش ترین وسیله درمانگر «خودش» است. باور دارد که کارآموزان برای آگاهی از روان درمانی هیچ راهی بهتر از وارد شدن به آن به عنوان درمان جو ندارند.
یکی از دلائل اصلی اینکه دانشجویان باید تحت آموزش قرار بگیرند این است که به آنها کمک شود پرداختن به انتقال متقابل را فرا بگیرند.
فرایند دیدن خود در درمان جویان
- همانند سازی بیش از حد با درمان جویان
- یا ارضا کردن نیازهای خود از طریق درمانجویان
یکی از ضروری ترین قابلیت های مشاوران کارآمد تشخیص دادن جلوه هایی از واکنش های انتقال متقابل در خودشان است تا وقتی که مشاوران از تعارض ها، نیازها ، محبت ها و مسئولیتهای خود آگاه نشده باشند باید به جای اینکه به درمان جویان خود کمک کنند، از درمان برای حل و فصل کردن مسائل خودشان استفاده کنند که این خود یک موضوع اخلاقی است.
این خطر، مشاوران تازهکار را تهدید میکند که در معرض جزرومد هیجانی شدید درمانجو قرار بگیرند که در این صورت نه به خود کمک می کنند و نه به درمانجو. غیرمنطقی و بسیار دور از ذهن خواهد بوداگر فکر کنید که مشاوران میتوانند کاملاً خود را از شر هر گونه تاثیر انتقال متقابل بدون آموزش و گذراندن دوره های کارورزی خلاص کنند و می توانند مسائل خاص مربوط به گذشته را شخصاً بدون ورود به فرآیند خودکاوی در طی جلسات درمان کاملا حل و فصل نمایند.
آنها میتوانند از علائم این واکنشها آگاه شوند و قادرند در درمان خودشون و در جلسات تحت سرپرستی یک روانشناس صاحب صلاحیت به واکاوی این احساس ها، علل به وجود آمدن و نحوه ابراز آنها بپردازند.
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی