- چه تفاوتی با سایر رویکردهای درمانی دارد ؟
- آیا اجرای فرایند درمان برای تک تک اعضای خانواده در خانواده درمانی ضرورت دارد ؟
- نگاه سیستمی در خانواده درمانی یعنی چه؟
- علاقه مندی خانواده درمانی در چه حیطه ای بیشتر مطرح میشود ؟
خانواده درمانی بسیار بیشتر از کار کردن صرف با خانواده ها، به کار کردن بر مشکلات بین فردی اعضای خانواده علاقه مند است. خانواده درمانی یک شیوه تفکر سیستمی، درمان رابطه ای و مجموعه ای از راهبردها جهت مداخله در مورد افراد، زوج ها، خانواده ها و سایر سیستم های عاطفی وابسته به خانواده است. خانواده درمانی معاصر بر اساس تعداد کسانی که در دفتر کار درمانگر حضور پیدا می کنند تعریف نمی شود. خانواده درمانگران در جلسات مشاوره خانواده معمولا ترجیح می دهند که به کل اعضای خانواده دسترسی داشته باشند. اما آنها می توانند فقط با یکی از اعضای سیستم خانواده هم کار کنند و تاثیرات آن را بر کل سیستم شاهد باشند.
علاوه بر این، خانواده درمانگران از رویکرد سیستمی به منظور ایجاد روابط مشارکتی میان خانواده ها و سازمان های اجتماعی ارائه دهنده خدمات استفاده می کنند. گستره خانواده درمانی دربرگیرنده طیف کامل تمامی مشکلاتی است که توسط روان درمانگران و همچنین تیم های متشکل از مختصصان پزشکی و روان شناختی درمان می شوند.
تعریف خانواده درمانی
به منظور ارائه یک تعریف رسمی از خانواده درمانی به تعریف گروه برجسته ای از محققان خانواده درمانی اشاره می کنیم.
خانواده درمانی یک رویکرد روان درمانی است که بر دگرگون ساختن تعاملات بین یک زوج در خانواده هسته ای یا گسترده یا میان اعضای یک خانواده و سایر سیستم های بین شخصی با هدف کاستن از مشکلاتی که ابتدا به وسیله یک عضو خانواده یا خرده سیستم های خانواده به عنوان تعارض عرضه می شود تمرکز می کند.
تمرکز بر تغییر روابط و تعاملات به عنوان راهی جهت درمان مشکلات انسانی در کانون این تعریف قرار دارد. در این جا مشکلات ارتباطی به عنوان تنها منبع یا منبع اصلی مشکلات روان شناختی معرفی نمی شوند.هر چند برخی از پیشگامان برجسته در این حوزه، تشخیص روان پزشکی و منابع زیستی بیماری روانی را رد کرده اند، اما اغلب خانواده درمانگران معاصر این ایده را می پذیرند که مشکلات می توانند منابع زیستی روان شناختی، خانوادگی، جامعه شناختی، فرهنگی و محیطی داشته باشند. تأکید بر روابط و تعاملات به این معنی نیست که خانواده درمانگران از مدل ها و ابزارهای روان درمانی فردی بهره نمی گیرند، بلکه موضوع این است که آنهـا مـهـم تـریـن طـریـق بهبودی را تمرکز بر التیام روابط میان افراد می دانند.
به عنوان مثال، یک فرد میانسال و مبتلا به افسردگی خفیف را در نظر بگیرید که با یک درمانگر بر روی رابطه بغرنج خود با والد سالخورده ای که اکنون آسیب پذیر است کار می کند. درمانگران در سایر مدل های عملی، این بیمار یا مراجع را برای درک دشواری های این رابطه مادام العمر یاری داده و همچنین او را برای درک احساسات آزردگی و دوگانگی فعلی اش در مورد این والد، کمک خواهند کرد. اما احتمالا یک خانواده درمانگر، عناصر زیر را هم به کار خود با این شخص خواهد افزود:
(۱) کاوش جامع در مورد نحوه آسیب رسانی پویایی های خانواده گسترده مبدأ ( پویایی های فعلی و نه فقط پویایی های گذشته) به رابطه والد- فرزند و تداخل احتمالی آنها در تلاش های بیمار در جهت تغییر
(۲) ترغیب بیمار برای کار بر روی التیام رابطه فعلی به عنوان یک حرکت سالم برای خود بیمار، والد او و بقیه اعضای خانواده
(۳) دعوت به تسهیل این التیام از طریق کار مستقیم با بیمار و والد و حتی سایر اعضای خانواده در صورت تناسب.
همچنین یک خانواده درمانگر به منافعی هم توجه دارد که از بهبود این رابطه کلیدی خانوادگی – پیش از مرگ والد سالخورده – عاید نسل های بعدی خواهـد شد.
معنی سیستم در خانواده درمانی چیست؟
هر چند مدل های خانواده درمانی بسیاری وجود دارند امـا قلـب تمامی رویکردها نظریه ی سیستم هاست که از زیست شناسی، فیزیک، شیمی و سیبرنتیک قرن بیستم حاصل شده است.
مفروضه تقلیل گرا در حیطه روان درمانی این است که مشکلات روانشناختی را می توان با درک نحوه کارکرد افراد (از لحاظ روان شناختی یا زیست شناختی) همراه با درک پیچیده از محیط بین شخصی آنان تبیین کرد. برای روشن شدن مفهوم سیستم به این مثال دقت بفرمایید. پیشگامان خانواده درمانی از درمان کودکان و مشاهده عـود مشکلات آنها به دنبال بازگشت به خانه دچار سرخوردگی شدند. آنها به درک نظری نحوه تأثیر گذاری محیط اجتماعی نزدیک بر آنچه که به عنوان اختلالات ریشه دار فردی تلقی شد روی آورده و به نظریه کلی سیستم ها و نظریه سیبرنتیک به عنوان راهی جهت درک نحوه کارکرد خانواده ها دست پیدا کردند.
یکی از دلایل ما برای استفاده از اصطلاح خانواده درمانی آن است که خانواده درمانی همیشه چند رشته ای مشتمل بر متخصصانی که خود را روان شناس خانواده، روانپزشک خانواده، مشاور خانواده، پرستار، مددکار بالینی و درمانگران ازدواج و خانواده می دانند بوده است. ما عمدتاً از اصطلاح کلی «خانواده درمانگر» بهره می گیریم زیرا تمامی گروه های مذکور از قبیل زوج درمانی و غیره را شامل می شود.
سیستم در خانواده درمانی
درک پویایی های سیستم خانوادگی می تواند در موفقیت به عنوان یک درمانگر اهمیتی حیاتی داشته باشد. خانواده و همسران همیشه در تلاش های بیمار جهت بهبودی و تغییر، نقش اساسی دارند. درمانگر فقط یکی از بازیگران و معمولاً آخرین آنهاست. وقتی که درمانگران شاهد ممانعت اعضای خانواده از بهبودی بیمار خود هستند، فقدان یک درک جامع از سیستم خانواده، برخی از خانواده درمانگران را به سمت سرزنش قضاوتی که هیچ کمکی به بیمار نخواهد کرد سوق می دهد. اما خانواده درمانگران در جلسات زوج درمانی در شمال تهران با درکی دلسوزانه تـر، بـه ایـن نکته توجه دارند که خانواده ها کاری را که بلدند انجام می دهند و ممکن است گاهی اوقات تغییر را تهدیدآمیز بیابند و همچنین بدون اینکه لزوماً بدخواه یا مبتلا به آسیب روانی باشند نقش های مألوف و آشنای خود را که آسیب رسان است ایفا می کنند.
تمرکز خانواده درمانی در فرآیند بهبودی
یک خانواده درمانگر، حتی در صورتی که فقط یک فرد بیمار باشـد، کل سیستم خانواده و ورای آن را کانون تمرکز درمان می داند. این موضع سیستمی و بوم شناختی است که به طرز منحصر به فردی تفکر و کاربست خانواده درمانی را شکل می دهد. همچنین آموزش مؤلفـه هـای رایج در میان مدلهای مختلف خانواده درمانی و معرفی حال و هوای حاکم بر هر کدام از اهمیت بالایی برخوردار است.
سیستم چیست؟
نظریه بنیادی که زیربنای آمایه ذهنی تعاملی خانواده درمانگران است از نظریه سیستم ها می آید. خانواده درمانی را درمان سیستم های طبیعی نامیده اند که ریشه اصلی تمامی نظرات و تکنیک هایی است که در درون “سنت” خانواده درمانی رشد می کند. در حقیقت بسیاری از خانواده درمانگران ترجیح می دهند به جای درمانگر خانواده، درمانگر سیستمی نامیده شوند.
امکان ندارد که کارکرد جهان را بدون تفکر برحسب عمل سیستم ها شناخت. اجازه دهید فرآیند طبیعی ساده ای را در مکانی خاص در نظر بگیریم. در هر زمین زراعی، گیاهان و حیوانات برحسب زیستگاه و آب و هوایی که در آن سکنی گزیده اند به یکدیگر مرتبط اند، آنها یک سیستم بوم شناختی را تشکیل می دهند، وابستگی آنها هنگام وقوع گرمایی غیر عادی در تابستان آشکار می گردد. برای مثال افزایش درجه حرارت سبب افزایش تعداد حشرات مزرعه می شود و نتیجتا تعداد بیشتری پرنده در جستجوی غذا به مزرعه می آیند. اما افزایش پرندگان تعدادی از گیاهان را که حشرات بر روی آنها زندگی می کنند نابود می سازد. در چنین وضعیتی مزرعه به مکانی نامطلوب برای سکونت حشرات تبدیل شده کاسته می شود، به زودی پرندگان هم کاهش می یابد زیرا برای یافتن غذا به مکان های دیگری می روند، جهان پر از چنین سیستم های اکولوژیکی است.
نشانه گذاری سیستم یعنی چه؟
خانواده درمانگران فرآیندی را که با آن مشخص می کنیم با اختیار به کدام سیستم نظر کنیم نشانه گذاری سیستم می نامند. وقتی در مورد سیستم های طبیعی اندیشه می کنیم در می یابیم که ابعاد دیگری نیز وجود دارند که باید در نظر گرفته شوند. تمامی سیستم ها در گذر زمان تغییر و تحول می یابند، در نتیجه ممکن است فکر کنیم که زراعت چگونه در اکولوژی مزرعه تأثیر گذارده است. برخی از درمانگران خانواده خاطرنشان ساخته اند که هیچ کس نمی تواند به طور کامل سیستمی را توصیف کند. به عبارتی توصیف ها جهتدار و متعصبانه اند و با منظور و با تعصب توصیف کننده همیشه هـمـراه هستند.شناختن این موضوع که مشاهده گر بر آنچه که مشاهده می کند تأثیر می گذارد نظم ثانویه نظریه سیستم ها یا نظم ثانویه سایبرنتیک نامیده شده است. تأکید بر شیوه ای که در آن اجزا به هم پیوسته اند و هر یک در تعامل با دیگری به نوع خاصی از عملکرد توجه دارد بسیار حائز اهمیت است.
تبادل اطلاعات یا بازخورد یعنی چه؟
به هم پیوستگی های چندگانه در عملکرد کلی سیستم تأثیرگذارند. بنابراین می توانیم عملکرد سیستم را برحسب الگوهای ارتباط بین اجزا در نظر بگیریم. به همین دلیل است که بسیاری از نظریه پردازان سیستم ها ادعا می کنند که کل از جمع بین اجزای آن بزرگ تر است. هر بخش با دیگر بخش ها در جهات مختلف به هم پیوسته و مرتبط است. آنچه که در این تبادل اطلاعات رخ می دهد به طبیعت سیستم بستگی دارد. این فرآیند تبادل اطلاعات بازخورد نامیده می شود. در سیستم های انسانی تبادل اطلاعات از طریق واژه ها، احساسات و تعاملات رفتاری رخ می دهد. سیستم ها نوعاً از اطلاعاتی استفاده می کنند که از میان اجزا تشکیل دهنده عبور کرده و تلاش می کنند خود را در وضعیتی متوازن حفظ کنند. تغییر در یک عنصر، اطلاعات جدیدی را تولید می کند که انتقال خواهد یافت و نتیجه آن تغییر در جای دیگری از سیستم است به نحوی که در عملکرد سیستم تأثیری گذارد.
یک مثال در این رابطه شیوه ای است که بدن انسان درجه حرارتش را با انجام تعریق و یا بیرون آوردن لباس در هنگام گرمای زیاد حفظ می کند. در نظریه سیستم ها فرآیند تمایل به حفظ ثبات درونی توسط یک سلسله عملیات داخلی انجام می شود. این فرآیند در نظریه سیستم ها پیدایش ساختار نامیده می شود.
خانواده به مثابه یک سیستم
خانواده درمانگران در کار با خانواده ها به استفاده از نظریه سیستم ها علاقه مندند. هر چند ساختار این خانواده ها ممکن است به طور مثال خانواده های هسته ای، خانواده های هم جنس، خانواده های تک والد، خانواده های نانتی و خانواده های گسترده باشد. بر این اساس تمرکز خانواده درمانگران بر الگوی ارتباطات بین یک فرد با فرد دیگر استوار است. به زعم خانواده درمانگر، هر عضوی از سیستم خانواده در عملکرد آن به عنوان یک کل واحد نقش دارد. همان طوری که در سیستم طبیعی تغییر در یک بخش، در بخش دیگر اثرگذار است در سیستم خانواده نیز همراه با هر رفتاری که ارتباط پویایی دارد اتفاق می افتد.
مثال ساده ای از خانواده می تواند روشن سازد که چگونه شیوه تعامل پدر و مادر بر چگونگی برخورد یکی از آنان با رفتار فرزندشان تأثیر می گذارد. این امر به نوبه خود بازخوردی ایجاد خواهد کرد که ممکن است شیوه تعامل والدین را تغییر دهد و یا تغییر ندهد. البته فرایند بازخورد به سوی فرایندهای پیچیده ای پیش خواهد رفت. این روابط توسط فرآیند تبادل اطلاعات احساسی، شناختی و یا رفتاری که ارتباطات را تشکیل می دهند ایجاد می شود.
تبادل اطلاعات در خانواده
در خانواده ها شیوه رایج تبادل اطلاعات ممکن است در آغاز به صورت ارتباط کلامی ظاهر شود اما ما باید ارتباطات غیر کلامی و تمامی شیوه های دیگر رفتاری را نیز در نظر بگیریم. در یک خانواده عدم ارتباط غیرممکن است، یعنی هر چیزی که هر کسی انجام می دهد فرصتی برای تبادل اطلاعات در درون و بین اعضای خانواده فراهم می سازد. بنابراین خانواده به عنوان یک سیستم انسانی باز را می توان بر اساس الگوهای ارتباطی اش تعریف کرد. توان درک خانواده به عنوان مجموعه ای از افراد و به عنوان یک گشتالت، یک کل، به جنبه ای اساسی از نظریه سیستم ها و فعالیت خانواده درمانی منتهی می شود و لازم است ویژگی های هر فرد خانواده ترجیحاً به عنوان اشکال رفتاری ارتباط مورد توجه قرار گیرد نه به عنوان صفات شخصی درونی فرد.
تبادل اطلاعات که ما آن را ارتباطات می نامیم منبع سوخت تعاملات در سیستم های بشری است. انسان بودن یعنی ارتباط داشتن و ارتباط داشتن یعنی در ارتباط بودن با فرد دیگر. کاملا مشخص است که هر فردی از میزان و نحوه ارتباطاتش جهان پیرامونش را میسازد. فرآیند ارتباط برحسب تکرار و محتوایش، چیزی است که خانواده از آن تاثیر میگیرد و بر آن تاثیر میگذارد. افرادی که با یکدیگر زندگی می کنند و لحظات صمیمیت شان و وظایفی همچون مراقبت از فرزند، مواظبت از سالخوردگان، حساب دخل و خرج و اموری مشابه آن را به اشتراک می گذارند از جریان مستمری از ارتباطات برخوردارند که به این تعریف که آنها چه کسانی هستند کمک می کند.
خانواده ها همانند سایر سیستم های طبیعی دارای سیستم های فرعی هستند و مرز هر خانواده یا سیستم انسانی وابسته به این است که افراد چگونه می خواهند آن را مشخص کنند و یا چگونه مشاهده گران بیرونی می خواهند تعیین کنند که چه کسی در درون و چه کسی در بیرون سیستم است. بنابراین افراد بخشی از سیستم ارتباطی ای می باشند که ما آن را خانواده می نامیم و نیز مستمرا درگیر سیستم ارتباطی ای هستند که در هسته هویت انسانی قرار دارد.
افراد و سیستم ها
اگرچه انسانها مخلوقاتی با جایگاه تثبیت شده اجتماعی هستند که تلویحاً در هیأت خانواده، گروه و فرهنگ به آن اشاره کرده ایم اما در طبیعت سیستمی منحصر به فرد با پیچیدگی های خاص وجود دارد. در درون خانواده ها این امر دائما اتفاق می افتد که اعضا خانواده به جای اینکه فرآیند تعامل را برای کل خانواده در نظر بگیرند بر اینکه آیا آن چیزی که من احتیاج دارم توسط خانواده تامین می شود؟ یا این چیزی است که دیگران نسبت به من انجام می دهند؟ تمرکز می کنند. بنابراین افراد و خانواده ها توانایی درک طبیعت تعامل اجتماعی خودشان را دارند، اما متأسفانه لازمه این شناخت آن است که فرد دیدگاهش را در درون آنچه که مربوط به سیستم است قرار دهد و این امر به خصوص در مواقعی که مشکلاتی رخ می دهند به آسانی اتفاق نمی افتد. این نظریه که انسان ها تفکر سیستمی را غیر طبیعی می دانند نشان می دهد که خانواده درمانی دائما با بسیاری از درمان های فرد محور در جدال است.
بیشتر خدمات بر محور سرزنش یک عضو خانواده و در جستجوی نظم بخشیدن، تغییر و یا بهبود بخشیدن به رفتارها، باورها و احساس های آن شخص استوار است. برخلاف چنین رویکردهایی به درمان، خانواده درمانی همواره باورها، رفتارها و احساس های افراد را در بافت قرار می دهد. خانواده درمانی در عمل به چنین رویکردی یا سرزنش ها را کمرنگ می کند و یا در جستجوی گریز از مداخلات سرزنش آمیز است.
چرخش و به هم پیوستگی
در درون سیستم ها فرآیندی که از طریق آن الگوها تغییر میکنند به جای آنکه خطی باشد فرآیندی چرخشی یا حلقوی دارند. بنابراین هر اقدامی واکنشی است به دیگر تعاملات درون سیستم. توسط این فرآیند می توانیم بفهمیم که چگونه رفتارهای یک عضو خانواده واکنشی مستقیم به تعاملات دیگر اعضای خانواده است. اعم از اینکه این تعاملات به سوی آن فرد هدایت شده باشند یا فقط توسط آن شخص مشاهده گردیده باشند. رفتار آن فرد تعاملات دیگری را در دیگر اعضای خانواده به جریان می اندازد. هر علتی منجر به معلولی می گردد که بطور خودکار به علتی دیگر تبدیل می شود و این جریان چرخش نامیده می شود.
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی